@smjmiryالسلام علیک یا علی بن موسی الرضا، ایها الصدیق الشهید
🔴 بعد از انگور
به حرکاتش نگاه میکردم.
زهر کار خودش را کرده بود.
نمازش که تمام شد، یاسر را صدا کرد:
- یاسر! اهل خانه و خدمتکارها غذا خوردهاند؟
- غذا؟ با این حالی که شما دارید، کسی نمیتواند غذا بخورد فدایتان شوم.
امام راست نشست و گفت:
- سفره بیندازید...
سفره که افتاد، امام هم نشست کنارمان تا با خیال راحت غذا بخوریم. از حضور همه مطمئن شد، با همه گرم گرفت، حتی گفت از این غذا برای خانوادهمان ببریم. غذا را که خوردیم، خیالش که راحت شد، بیهوش افتاد...
از کتاب
#به_یادم_باش | محمدجواد میری | سیره
#امام_رضا علیهالسلام | آستان قدس رضوی، چاپ نهم، زمستان ۸۸
@smjmiry