Смотреть в Telegram
نگرانی‌های آمریکا از چین یا دلایل سدگذاری جهانی چین بخش دوم چهارم، تصویر چین به عنوان تهدید یا رقیب برای آمریکا و معرفی گسترش نفوذ آن به عنوان پایان عصر آمریکا عمدتاً کار سیاستمداران است. در واقع، آمریکا و چین دشمنان واقعی نیستند، زیرا روابط گسترده اقتصادی دارند. همچنین، عامل چین در سیاست داخلی آمریکا نیز برجسته است و سیاستمداران برای کسب منافع سیاسی از آن به طور گسترده استفاده می‌کنند. پنجم، رویکرد آمریکا به ژاپن پس از جنگ در شبه‌جزیره کره تغییر کرد. امروز ژاپن و کره جنوبی بخشی از معماری امنیتی آمریکا و متحد نظامی آن به شمار می‌روند. پاسخ پژوهشگر با تجربه آمریکایی درباره اینکه چین نه "متحد" بلکه "شریک موقت" است، بیشتر شبیه به "سفیدسازی" (توجیه) سیاست و رویکرد امروز واشنگتن نسبت به پکن است. گویا آمریکایی‌ها از ابتدا می‌دانستند که با چین در درازمدت متحد نیستند و حتماً زمانی منافع و خواسته‌های آنها از یکدیگر فاصله می‌گیرد. زیرا به نظر او آمریکا در سیاست خارجی خود دارای منابع زیادی است و عنصر لازم را در زمان مورد نیاز استفاده می‌کند. بدون بحث، این آمریکا بود که "اژدهای سرخ" را با توانمندی‌های امروزی به وجود آورد و اکنون با "فرزند نازپرورده‌اش" نمی‌داند چه کند. علاوه بر این، تمام امکانات موجود را برای جلوگیری از رشد اقتصاد چین و مانع‌تراشی جهانی آن به کار می‌گیرد و همین دیدگاه خود را به شکل سخت و نرم به کشورهای دیگر تحمیل می‌کند. درباره مانع‌تراشی جهانی چین از دیدگاه پژوهشگران آمریکایی، گسترش نفوذ چین در صحنه سیاست جهانی برای کشور آنها نگران‌کننده است. این شرایط را با چندین عامل مرتبط می‌دانند که به طور خلاصه ذکر می‌کنیم: - در ۱۰۰ سال اخیر در اطراف چین جنگ‌های زیادی رخ داده و امروز توازنی به وجود آمده است که جلوی بی‌ثباتی را می‌گیرد. - چین با ۱۴ کشور هم‌مرز است و از نظر تعداد همسایگان در جهان در جایگاه اول قرار دارد. - چین منطقه حائل را در اطراف خود از طریق کشورهای متمایل به خود شکل می‌دهد، زیرا بر این نظر است که آمریکا برایش تهدید محسوب می‌شود. - چین نیروهای هسته‌ای خود را سال به سال افزایش می‌دهد، زیرا بر این نظر است که داشتن چنین سلاحی باعث می‌شود به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. از این رو، پژوهشگران آمریکایی تخمین می‌زنند که اگر اکنون توجه اصلی چین عمدتاً به شرق است (با توجه به وضعیت در دریای شرقی چین و غیره)، پس از تبدیل شدن به قدرت توانمند جهانی - حتماً به غرب و شمال نگاه خواهد کرد. آمریکا رویکرد مانع‌تراشی چین را با توجه به دلایل و عوامل زیر در سطوح مختلف پیاده می‌کند: اول، نگرانی از گسترش نفوذ چین در حوزه اقیانوس‌های هند و آرام در سال‌های اخیر چین نفوذ خود را در این جغرافیا گسترش می‌دهد و آمریکا نیز در این منطقه وسیع منافع حیاتی دارد. حلقه اول رقابت و تضاد جهانی چین و آمریکا دقیقاً در همین قلمرو مشاهده می‌شود و شدت آن در مناطق دیگر به مراتب کمتر است. یعنی هیچ یک از مناطق دیگر دنیا مانند حوزه اقیانوس‌های هند و آرام برای آمریکا و چین مهم نیستند. زیرا در این جغرافیا ۶۰٪ جمعیت کره زمین زندگی می‌کنند و ۶۰٪ تولید ناخالص اقتصاد جهان شکل می‌گیرد. این شاخص‌ها مناطق مهم ژئواستراتژیک بودن این جغرافیا را ثابت می‌کند. زیرا طبق ارزیابی‌های کلاسیک ژئوپلیتیکی، کشوری که در چنین جغرافیایی حرف اول را می‌زند، سیاست جهانی را تحت کنترل دارد. آمریکا در این منطقه وسیع دارای استراتژی خود بوده و یکی از اهدافش جلوگیری از به چالش کشیدن قدرتش است. همچنین، رشد سریع هند باعث تغییر سیاست و توازن در حوزه اقیانوس‌های هند و آرام شده است. پژوهشگران آمریکایی بر این نظرند که برای اجرای استراتژی‌شان در این جغرافیا تنها نیروی نظامی کافی نیست و از سیستم پیچیده دیپلماتیک استفاده می‌کنند. تا: - کشتی‌های کشورهای متحد و طرفدارانشان تردد بدون مانع داشته باشند؛ - کنوانسیون‌های بین‌المللی دریایی رعایت شوند (هرچند خود آمریکا برخی از این اسناد را امضا نکرده است)؛ - امنیت تأمین شود و جرم و جنایت (مثلاً، ماهیگیری غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر) پیشگیری شود. ادامه دارد… https://t.center/shrizoyon
Telegram Center
Telegram Center
Канал