#پست_ویژه_روز در حالی که جلوی آینه مشغول بستن آخرین دکمهیِ لباسم بودم صدایِ یک پیغام از تلفن همراهم توجهم را به خودش جلب کرد
طبق معمول رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود
گوشی رو برداشتم و پیامش رو باز کردم تصویر یه پسر جوون بود
خوشتیپ و خوش قیافه!
شروع کردم به تایپ کردن:
این دیگه کیه؟حتما باز یه بازیگرِ نو ظهورِ حاشیه ساز؛اینا چیه میفرستین به این و اون الکی گندشون میکنید
پیغام رو ارسال کردم و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم هنوز چند ثانیه نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم در اومد
رفیقم بود دیگه:
نه عزیز نه بازیگرِ نه مدلِ فراری نه سلبریتی
نه ضدِانقلاب و ضدِدین؛شهید بابک نوریِ چند وقت پیش تو ابوکمال سوریه شهید شده
و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد
باورش برام خیلی سخت بود که این تصویرِ یه شهید باشه
حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛احساس کردم هوا یه کم گرم شده؛یقهی بالای لباسم رو باز کردم و دستام رو روی میز آینه ی روبهروم تکیه کردم
همونطوری که مات تصویر خودم شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد:
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
🌷🌷😔🌷🌷😔🌷🌷ما سینه زدیم، بیصدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
#شهید_بابک_نوری_هریس@shohadabrums