🍃🌸🍃📙 #سلام_بر_ابراهیم📌 #قسمت_بیست_و_پنجم☑️ برخورد با دزد
💠نشسته بوديم داخل اتاق. مهمان داشتيم. صدايي از داخل کوچه آمد. ابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصي موتور شوهر خواهر او را برداشته
و در حال فرار بود!
🔰بگيرش... دزد... دزد! بعد هم سريع دويد دم در. يکي از بچه هاي محل لگدي به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمين شد! تکه آهن روي زمين دســت دزد را بريد
و خون جاري شــد. چهره دزد پر از ترس بود
و اضطراب. درد ميكشيد که ابراهيم رسيد.
💠موتور را برداشت
و روشن کرد
و گفت: سريع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز كنارش نشست؛ چرا دزدي ميكني!؟ آخه پول حرام كه...
🔰دزد گريه ميكرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را ميدانم. بيكارم، زن
و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
💠ابراهيــم فكري كرد. رفت پيش يكي از نمازگزارها، با او صحبت كرد. خوشحال برگشت
و گفت: خدا را شكر، شغلي مناسب برايت فراهم شد. از فردا برو ســر كار. اين پول را هم بگيــر، از خدا هم بخواه كمكت كند. هميشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگي را به آتش ميكشد. پول حلال كم هم باشد بركت دارد.
⚜ #شهید_ابراهیم_هادی 🎧 #فایل_صوتی 🆔 @shohadabrums