شهید صدرزاده در يادداشتى
📝 به دوستان بسیجی خود مىنويسد:
چه مىشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد
🚌🚎فکرش را بکن!
راه مىروى و راوی مىگويد:
اینجا قتلگاه شهید رسول خليلى است.
💔یا اینجا را که مىبينى همان جایی است که، مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.
😭😭یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
شهیدحيدرى نماز جماعت مىخواند.
🌱شهید بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مىكرد و کمین خورد.
😞شهید شهریاری را که مىشناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچهها مداحی مىكرد.
🎤یا شهید مرادى؛ آخرین لحظات زندگىاش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.
😔یا شهید حامد جوانى؛ اینجا عباسوار پر کشید.
😭خدا بیامرزد شهيد اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.
😭شهید جهاد مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...
💔عجب حال و هوایی مىشود کاروان مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...
😭#شهیـد #مصطفی_صدرزاده#ما_ملت_امام_حسینیم◼️ #انتشار_حداکثری_با_شما👇◼️ @shohada72_313