شاید شما همین ویدیوی حدودا دو دقیقه را ببینید، مقداری تحت تاثیر قرار بگیرید و اشک بریزید یا حداکثر برای دیگران بازارسال کنید و تمام.
اما هستند کسانی که شبانه روز با صداهای تیراندازی، انفجار، فریاد نیروها در خط مقدم زندگی میکنند و و آخرین صحبتهای همرزمان و رفیقای شهیدشان از پشت بیسیم مثل خوره افتاده به جانشان و هر لحظه و هر ثانیه به حالشان حسرت میخورند. این افراد بازمانده در تلاش هستند تا راه برادران شهیدشان را ادامه دهند.
روبرو شدن با وحشیترین انسانهای تاریخ جگر شیر میخواهد و ایمانی قوی! چند بار این ویدیو را با دقت نگاه کنید. اثری از ترس در صوت این بچهها پیدا میکنید؟
مطلب فوق فقط یک ویدیوی ۲ دقیقهای نیست، بلکه قسمتی از ناگفتههای مهم و بیانتهای مدافعان حرم در سوریه است که تاکنون جایی بیان نشده است. حرفهای ناگفتهای که برای آگاه سازی ملت ایران باید گفته شود و قطعا مسئولینی که در این رابطه کوتاهی کردهاند در قیامت پاسخگو خواهند بود...
🔹مأموریت اولش نبود؛ اما این بار دلم شور میزد. گفتم: حسین، دیگر بس است.گفت: "میدانی سوریه چه خبر است؟ میدانی با زن و بچه های شیعه چه میکنند؟ میدانی اگر آنجا جلوی شان نایستیم دیر یا زود در شهر خودمان باید با آنها بجنگیم؟من پشت رهبرم را خالی نمی کنم. 🔹از زیر قرآن که ردش کردم، دلم خالی شد. پدرش هم همین حال را داشت. گفت: این بار آخری است که حسین را می بینی... ♥️#شهید#حسین_مشتاقی ✌️#حماسه_سازان_خان_طومان .
▪️مادر شهید نقل میکند: حسینآقا خادم و عاشقِ مسجد بود و تمام وقتهای آزادش را در آنجا میگذراند. نزدیک ایّام محرّم که میشدیم، برای رفتن به مسجد بال درمیآورد؛ مسجد را آمادهی ایّام عزا میکرد؛ در و دیوار آنجا را سیاهپوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیّا میکرد.
▪️هیچوقت نمیگذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشویند. یکی از آقایان میگفت: «وقتی چای خوردم، دیگه همه ظرفها جمع شده بود، استکانم رو برداشتم و رفتم آبدارخانه تا بشویم ولی حسین آقا اومد، من رو بغل کرد، کنار کشید و گفت "تا ما هستیم، شما نباید این کار رو بکنید".»
▪️شهید مشتاقی به بزرگترها احترام میگذاشت و به کوچکترها محبت میکرد. مسجدیها میگفتند که هر چندبار که درخواست چای میدادیم، حسین آقا با رویِ خوش برای ما میآورد. خانمها به من میگویند: «ما انگار هنوز حسین آقا را میبینیم که در یک دستش، سینی استکانها و در دست دیگرش، کتری است و از آبدارخانه بیرون میآید تا از ما پذیرایی کند.»
خبرنگار ازش پرسید: برای چی اومدی اینجا گفت: اومدم که سرباز آقا امام زمان(عج) باشم.
یا صاحب الزمان فرزندانمان را نذر یاری قیام تو می کنیم آن ها را برای ظهور نزدیکت برگزین و حفظ کن. همخوانی امیر مهدی جانم فرزند شهید مدافع حرم #حسین_مشتاقی با حاج ابوذر روحی در مصلی سند افتخار... سرباز فرمانده #کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا 📡@shohada72_313👈
شاید شما همین ویدیوی حدودا دو دقیقه را ببینید، مقداری تحت تاثیر قرار بگیرید و اشک بریزید یا حداکثر برای دیگران بازارسال کنید و تمام.
اما هستند کسانی که شبانه روز با صداهای تیراندازی، انفجار، فریاد نیروها در خط مقدم زندگی میکنند و و آخرین صحبتهای همرزمان و رفیقای شهیدشان از پشت بیسیم مثل خوره افتاده به جانشان و هر لحظه و هر ثانیه به حالشان حسرت میخورند. این افراد بازمانده در تلاش هستند تا راه برادران شهیدشان را ادامه دهند.
روبرو شدن با وحشیترین انسانهای تاریخ جگر شیر میخواهد و ایمانی قوی! چند بار این ویدیو را با دقت نگاه کنید. اثری از ترس در صوت این بچهها پیدا میکنید؟
مطلب فوق فقط یک ویدیوی ۲ دقیقهای نیست، بلکه قسمتی از ناگفتههای مهم و بیانتهای مدافعان حرم در سوریه است که تاکنون جایی بیان نشده است. حرفهای ناگفتهای که برای آگاه سازی ملت ایران باید گفته شود و قطعا مسئولینی که در این رابطه کوتاهی کردهاند در قیامت پاسخگو خواهند بود...
دو رفیق دو کبوتر مهاجر که عهد بسته بودند باهم در آسمان شهادت بال بگشایند؛ یکی #مشتاق پرواز بود و آن دیگر هم #طائر_طاهر، هردو تا آخرین لحظه باهم و تا آخرین نفس درکنار هم ماندند تا خدا هردو را باهم در آغوش گرفت....
(آخرین مکالمه بی سیم شهید مدافع حرم سیدرضا طاهر با شهید مشتاقی قبل از شهادت در خانطومان)
یکی را گفتند عشق غم است یا شادی ؟ انگشت بر لب نهاد و گفت : انتظار !!! انتظار !!! انتظار !!!
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم
او به ظاهر گشت عاشق ما به معنا سوختیم 🍃🍃🍃 این نوشته حال مان را عوض کرد.. انتظار برایمان سخت بود...
حسین جان ... 45 روز در گمنامی به سر بردی و چشم های ما خشک شده بود و دل هایمان روز به روز تنگ و تنگ تر ....
این دوران چشم انتظاری بسیار سخت بود و با تمام وجود برای خانواده های شهدای مفقودالاثر کربلای خانطومان از عمه سادات طلب صبر میکنم... 🥀 همه دل هایشان برایت تنگ است... برای شجاعت و مردانگی و از خودگذشتگی هایت ... 😞
چه سفری ... آه از دمشق و سفر عشق .. آه از عشق ... 🕊 حسین آقا ... وقتی دلتنگ می شویم خیابان را مستقیم میگیریم سمت مزارت ... همانجا که بوی بهشت میدهد بوی حسین(ع) و بوی شهادت...
🌹🖤🌹🖤🌹🖤 امروز عید مبعث است همه تبریک فرستادند اما امروز عید مبعث است روز شهادت شهدای #خانطومان! آقا #رحیم_کابلی روزه است #محمد_بلباسی از دیشب آب نخورده #محمود_رادمهر از دیشب پشت بیسیم دارد تکبیر میگوید #بهمن_قنبری دیروز شهید شده دستگاه #دیپلماسی گفته کاری نکنند چون وسط مذاکرات #برجامیم! ما به آمریکا قول دادیم دست توی بینی مان نکنیم اخ است!! #النصره و #داعش دارند هی نیرو خالی میکنند 2000 نفر آمده اند حالا 700 نفرشان به درک واصل شدند اینطرف امروز 13 مرد روی زمین می افتند دیشب فیلم راه رفتن زینب بلباسی را می دیدم می خندید و می دوید تازه فهمیدم چقدر از نبودن محمد گذشته است! #چند سال از نیامدنشان میگذرد #علی_عابدینی زخمی بود #علیرضا_بریری گرسنه ماند #سعید_کمالی و #علی_جمشیدی کنار هم افتاده اند #حسن_رجایی_فر دستهایش زخم شده از بس کیسه سنگر جابجا کرده دوروز است نخوابیده #حسین_مشتاقی و #سیدرضا_طاهر که از ساختمان زرد برگشتند می گویند بچه ها هنوز تشنه اند از #سیدسجاد_خلیلی خبری نیست #سیدجواد_اسدی رفته است اسناد را برگرداند،میتوانست عقب نشینی کند و نکرد،حالا او و محمود همانجا مانده اند #رضا_حاجی_زاده لبهایش ترک خورده است... ژنرالهای روس هنوز منتظر دستورند! بچه های لشگر نمیدانند برگردند یا نه #خانطومان یک خواب نبود یک واقعیت است نمیدانم کسی خبر دارد یا نه! ۲۷ و ۲۸رجب،سالروز شهادت 13 مرد مازندرانی #ایران،آسوده بخواب!! قهرمانان وطن بیدارند!!