💠 نقد مقالات
🔻 انحراف
#سید_کمال_حیدری در مساله
#وحدت_موجود🔸 با اندکی تأمل میتوان این نکته را دریافت که مُتناهی بودن (تَه داشتن) و یا نامُتناهی بودن (تَه نداشتن)، به مانند کوتاهی و بلندی و… صرفا در جایی معنا دارد که مقدار،اندازه و به تعبیر دقیقتر «سلسله أجزاء» در کار باشد، که اگر این سلسله أجزاء را دارای إنتهاء فرض کنیم، مجموعهٔ ما «مُتناهی»،و اگر آن را بدون إنتهاء و غایت فرض کنیم، «نامُتناهی» خواهد بود.
🔸 بنابراین،یک شیء تنها در صورتی متّصف به تناهی یا عدم تناهی میشود که دارای مقدار،اندازه و به تعبیر رساتر «سلسله أجزاء» باشد، و اگر یک شیء، فراتر از مقدار، اندازه و أجزاء باشد، متّصف کردن آن به تناهی یا عدم تناهی، غلط است.
🔸 بنابراین خدای متعال که منزّه از جسمانیت، مقدار، اندازه و أجزاء میباشد، نه مُتناهی است و نه نامُتناهی، چنانکه نه کوتاه است و نه بلند،نه چاق است و نه لاغر و … . پُر واضح است که اگر کسی (نعوذ باللّه) خدای متعال را نامُتناهی بداند، خواسته یا ناخواسته، قائل به مقداری بودن ذات خدا و تجزّی و جسمیت او شده است.
🔸 این نکته را هم فراموش نکنیم که أساسا تحقّق یک سلسله نامُتناهی، محال است و لذا قائل شدن به خدای نامُتناهی، قائل شدن به خدایی جسمانی میباشد که موجود بودنش عقلا محال است. «تعالی اللّه عما یصفون»
🔸 أمیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: «لیس بذی کبر إمتدت به النهایات فکبرته تجسیما،و لا بذی عظم تناهت به الغایات فعظمته تجسیدا، بل کبر شأنا و عظم سلطانا» بزرگی او این گونه نیست که جوانب مختلف، وجود او را به أطراف کشانده باشند، چرا که در این صورت، تو او را جسمی بزرگ انگاشته ای؛ و دارای آن چنان عظمتی نیست که همه اطراف، به او پایان یافته باشند؛ چرا که در این صورت، تو او را جسدی بزرگ پنداشته ای؛ بلکه او دارای بزرگی شأن و عظمت سلطنت است.
🔸 هر چند مطلب فوق با کمی تأمل برای هر عاقلی قابل فهم است،ولی متأسفانه کمال حیدری که مدعبی علم و اجتهاد در دین است، جاهلانه و یا عامدانه به نامُتناهی بودن ذات خدا قائل شده و مینویسد:
🔹 «النتیجه الأولی: عدم تناهی الباری تعالی! یلازم الوحده العددیه المحدودیهُ و المقهوریه و الفقدان، أما الوحده الحقّه الحقیقیه فیلازمها عدم المحدودیه و عدم التناهی.و هذه من أهمّ صفات اللّه الثبوتیه التی تعنی أن لیس للّه حدّ و لا نهایه! و إذا ثبت عدم محدودیته تعالی و عدم تناهیه فهذا معناه أنّه ما من کمال مفروض إلّا و الواجب سبحانه واجد له»
🔸 او در ادعای باطل خود، به این حدّ إکتفاء نکرده، بلکه از نامُتناهی بودن خدا، نفی جمیع موجودات را نتیجه گرفته: «انّ وحدته سبحانه وحده حقّه یستحیل معها فرض الغیر معه»
🔸 و در آخر، انحراف ادعایش را به نهایت رسانده و با طرح مبنایی موهوم و کاملا مشرکانه، یعنی « بسیط الحقیقه کل الأشیاء»، قائل به تساوی ذات خدا با جمیع موجودات و همه خدایی شده است. دقیقا همان اعتقادی که صوفیه و برخی از شاخه های مسیحیت به آن باورمنداند.
🔸 با این حال چگونه ممکن است چنین فردی، خود را عالم شیعه، حقیقت راست و اسلام واقعی بداند، در حالی که به اعتقادات حقه شیعه و روایات آن، هیچ تسلطی نداشته و این چنین سخنان انحرافی می راند.
▪️ [کانال تلگرامی شبهات و ردود]
🔻پی نوشت و منابع:
🌐 http://shobhe.net/Archives/4399...................................
🌐 @shobhe_net