بحث بالا گرفت. کوشیدم برایشان توضیح دهم که در بحران مالی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ آمریکا و رکود سال ۲۰۱۱ اروپا، نظام بانکی کانادا اتفاقا عملکرد خوبی داشته. و بیشتر کارشناسان اقتصاد و بانکداری بر این باورند که کشورهای اروپایی و آمریکا در آن برهه باید از نقاط قوت نظام بانکی کانادا بیاموزند و همان را گسترش دهند.
پرسیدم شما دقیقا به چه چیزی اعتراض دارید؟ گفتند اینکه بانکهای خصوصی کانادا برای نجات Bail Out از دولت پول گرفتهاند. توضیح دادم که اولا مبلغ کمک دولتی به بانکها در مقایسه با دیگر کشورها ناچیز بوده، دوم اینکه همه پول با بهرهاش به دولت بازگردانده شده یا خواهد شد (و شد). و این وام موقتی برای حفظ ثبات نظام بانکی کشور واجب است؛ اصولا کارکرد بانک مرکزی و دولت همین است.
هرچه بیشتر توضیح دادم، بیشتر دریافتم که جمع به مباحث فنی و علمی درباره اقتصاد و بانکداری کوچکترین علاقهای ندارد. بویژه که بیشترشان هم همانجا در حال مصرف علف و حشیش در عالم هپروت سیر میکردند.
نگاهی به ترکیب سنی و پیشینه جمع (جوانهای طبقه متوسط به بالا، دانشجو یا دانشآموخته دانشگاههای خوب/گران اما اغلب در رشتههای بیفایده و مندرآوردی در مایههای «آبیاری دریا با کمباین») نشان میداد که هدف این
#نوابیغ بیش از آنکه اصلاح نظام بانکی باشد، معنا دادن به زندگی خودشان بود.
پیش از آن هم در ایران و هم در خارج از ایران بارها با متعصبان مذهبی (شیعه و سنی و مسیحی و ...) روبرو شده یا بحث کرده بودم. اما بیگزافه، جماعتی «مومن»تر و متعصبتر از این جوانان «پیشرو» progressive که خود را جهادگر عدالت اجتماعی Social Justice Warrior میخوانند ندیده بودم.
درست همانند متعصبان مذهبی، یقین دارند که حقیقت و راه رستگاری در دستشان است، اکثریت جامعه مصرفی سرمایهداری سرشار از فساد و تباهی است، آخرالزمان و روز موعودی که گناهکاران (جامعه سرمایهداری) دچار عذاب آسمانی (مثلا فاجعه محیط زیستی) شود نزدیک است. و هر کس در این باره شک یا چون و چرا کند (حتی اگر دانشمند درجه یک هواشناس باشد)، یک کافر منکر حقیقت denier است که اگر تکفیر نشود، موجب تشدید و جلو افتادن فاجعه apocalypse خواهد شد.
نفرتی غیرمنطقی که این جماعت راستکیش orthodox از سیاستمداران راستگرا (مثلا ترامپ و بولسونارو و بوریس جانسون و ...) دارند به نفرت دسته عزاداران حسینی از شمر و خولی و یزید میماند.
درست به دلیل همین تعصب دینخویانه است که میبینیم «مجاهدان عدالت اجتماعی» Social Justice Warriors علاقهای به فهم علمی و دقیق مسائلی همچون اختلاف طبقاتی یا فقر (در اقتصاد) یا گرمایش جهانی (در علوم طبیعی) ندارند. هدفشان حل مشکل نیست، بلکه ساختن مذهبی جدید است که چه بسا از مذاهب سنتی خرافیتر و سرکوبگرانهتر باشد.
اغلب راه حل عملی برای مشکل فاجعهباری که پیوسته دربارهاش انذار و هشدار میدهند alarmism ندارند. همانند مبلغان مذهبی که تنها راه نجات پیش از نزول عذاب را توبه و زجر کشیدن و محرومیت از لذت و خوشگذرانی و سختی دادن به نفس میپندارند، راههایی از قبیل Green New Deal که امثال اوکاسیو کورتز بشارت میدهند و تبلیغ میکنند، سودی جز: افزایش مالیات، دخالت لگامگسیخته دولت در اقتصاد، زیان اقتصادی وحشتناک، جلوگیری از پیشرفت اقتصاد و بویژه له کردن طبقه فقیر جامعه ندارد. به محیطزیست نیز کمکی نمیکند و حتی در جلوگیری از همان گرمایش جهانی نیز کمتاثیر است.
تاثیر این سیاستهای نابخردانه به ظاهر «سبز» و «محیطزیستی» در کشورهای جهان سوم و اقشار پایین کشورهای پیشرفته، رنج و حتی مرگ انسانهاست. اما برای طبقه مرفه و شکمسیری که در جوامع غربی پسامسیحی زندگی خود را از معنا تهی یافته و با چسبیدن به مذاهب نوین تلاش میکند به زندگی تهی خود نوعی معنویت ببخشد و در موضع فرادست اخلاقی moral superiority بنشیند، این قربانیان چندان مهم نیستند.
@ShervanFashandi