Shervan Fashandi

#ستار_بهشتی
Канал
Логотип телеграм канала Shervan Fashandi
@shervanfashandiПродвигать
267
подписчиков
1,32 тыс.
фото
567
видео
229
ссылок
یادداشتهای کوتاه شروان فشندی
کُتلِت قاسم

‏به مناسبت یوم‌الله کُتلِت شدن ⁧#سردار_قاتل_سلیمانی⁩، این شعر کوتاه را پیشکش می‌کنم به خانواده جانباختگان ⁧#آبان_خونین⁩ و همچنین بچه‌های ستمدیده سوریه که این هیولا کودکی‌شان را نابود کرد. کوشیدم نام چند تن از جانباختگان آبان را در شعر بگنجانم.

کُتلِت شده‌ای قاسم از موشک آتشبار
‏هم پا و کمر دادی، هم بیض و ذَکَر، سردار!

‏از کودک سوری گو کز تیر جفای تو
‏در بستر خون خفته، کودک‌کُش بدکردار!

‏از «آمنه»و «نیکتا» از «محسن»و از «پویا»
‏از مادرِ «ابراهیم» از «گوهر» و از «ستار»

‏از آتش خوزستان از داغ دل کارون
‏از تیرِ تک و رگبار در بندر و در نیزار

‏از سد مریوان گو، از سروِ قدِ «ارشاد»
‏از ضجه کردستان یادآر کنون یادآر!

از تیر قضا مُردی یا موشک آمریکا؟
‏یا آه دل مظلوم؟ ای روبهک مکار!

‏پس رهبر یکدست‌ات، ضحاک زمان، را گو:
‏نفرین به تو ای کفتار! دست از سر ما بردار!

‏توضیحات:

‏آمنه شهبازی: از جانباختگان آبان خونین ۹۸

نیکتا: ⁧#نیکتا_اسفندانی

‏محسن: ⁧#محسن_محمدپور

‏پویا: ⁧#پویا_بختیاری

گوهر: ⁧#گوهر_عشقی⁩ مادر ⁧#ستار_بهشتی

‏ابراهیم: ⁧#ابراهیم_کتابدار⁩ از جانباختگان ⁧#آبان_خونین⁩ ۹۸ که مادرش ⁧#سکینه_احمدی⁩ در سخنانی به زبان ترکی از مظلومیت او گفت.

‏کارون: پیکر چند تن از جانباختگان ⁧#آبان_خونین⁩ در اهواز در کارون پیدا شد.

‏نیزار: نیروهای سپاه مردم را در نیزار اطراف ماهشهر به رگبار گلوله بسته و آن را آتش زدند.

ارشاد: ⁧#ارشاد_رحمانیان⁩ جوان کردی که در ۲۶ آبان ۹۸ دستگیر و پیکرش پس از یک ماه در سد مریوان پیدا شد.

@ShervanFashandi
هفت سال پیش که ⁧ #خامنه‌ای_ضحاک ⁩ می‌خواست به خانواده ⁧ #ستار_بهشتی ⁩ هم دیه بپردازد، این ابیات را از زبان مادر ستار سرودم: ‏
#
شرم نداری ز زبونی خویش؟
‏دیه فرستی به من دلپریش؟ ‏

کاین بستان و خفه شو دم مزن؟
‏پول چه مرهم به من پیرزن؟ ‏

بود گمانت که ببوسم زمین؟
‏چون پدر محسن روح‌الامین؟

گرچه نه من دکترم و جاه‌مند
‏لیک منش دارم و طبع بلند ‏

تیر خلاصی نزدم من یکی
‏کز پس آن قاب کنم مدرکی ‏

یک پسرم کشتی و باکم مباد
‏ملت ایران همه پورم بُواد ‏

گر که تو ضحاک شدی کاوه‌ام
‏کین طلبم از غم نوباوه‌ام ‏

در ره ایران پسرم گر برفت
‏گشت سیاوش ره دوری نرفت

خون سیاووش چو آید به جوش
‏از همه ایران تو ببینی خروش ‏

از پی خونش همگی کینه‌خواه
‏لابه کنان خوار بیافتی به چاه ‏

چشم بدارم که ببینم جزات
‏بسته و دربند شده مجتبات ‏

نام تو آلوده ی صد ننگ باد
‏ننگ به تو خونی دلسنگ باد ‏

صد چو من و پور من و بیش از این
‏باد فدا در ره ایرانزمین

@ShervanFashandi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گوهر_عشقی‌، مادر وبلاگ‌نویس جان‌باخته در زندانهای #جمهوری_اسلامی -#ستار_بهشتی- :

«امیدوارم رهبر تکه‌تکه شود!»

باش که آه مظلومان بنیاد ظلم‌تان را در هم پیچد!

#زنان_فیروزه‌ای
#پشت_به_دشمن_رو_به_میهن
#میدان_میلیونی
#ایران_را_پس_میگیریم

@ZananFirouzehie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گوهر_عشقی مادر وبلاگ‌نویس جان‌باخته در زندان‌های رژیم سفاک #جمهوری_اسلامی، #ستار_بهشتی خطاب به خامنه‌ای می گوید:
«قاتل بچه من رهبر است و من هیچوقت از او نمی‌گذرم!»

باشد که آه مادران فیروزه‌ای ایران دامن‌تان را بگیرد و طومار ظلمتان را در هم پیچد.

#زنان_فیروزه_ای
#میدان_میلیونی



@ZananFirouzehie
پیرزنی را ستمی درگرفت

این شعر بلند را ۶ سال پیش پس از مرگ ⁧ #ستار_بهشتی⁩ و دیدن شیردلی مادرش سرودم. سالها آرزو داشتم آن را خودم به دست خانم گوهر عشقی برسانم، ولی از آن هنگام هرگز نتوانسته ام به ایران بروم.

امیدوارم پیش از آنکه این گوهر از میان ما برود، جوانمردی (چه بسا از بچه محلهای ستار) پیدا شود که این شعر را از جانب من و همه بچه های ⁧ #فرشگرد⁩ به ایشان تقدیم کند. اگر بیهقی امروز بود، می نوشت: و مادر ستار زنی بود سخت جگرآور ...

شعر تضمینی است از این مثنوی معروف نظامی گنجوی: تنها مصراع نخست از بیت نخست آن از نظامی گرفته شده است.

پیرزنی را ستمی درگرفت
‏زار زنان چفیه ی رهبر گرفت

‏گفت که درمانده ام و بیکسم
‏زار زنم تا که به جایی رسم

‏داد کنم داد که دادم دهند
‏وز غم بیداد مرا وارهند

‏پور گرفتی ز من و یاورم
‏نور دو چشمانم و نان آورم

‏هارترین گله سگهات را
‏لشگر قداره کش لات را

خود تو کشاندی به در خانه ام
‏زفت ربودی دُر یکدانه ام

‏از پس آن کم ز یکی هفته شد
‏کز غم فرزند دلم تفته شد

‏نزد من آورده سگان پیکرش
‏در کفنی بسته و خونین سرش

‏هیچ ندادند به یک دم مجال
‏تا که ببوسم رخ و آن سفت و یال

‏یا که زنم بر تن سیمین گلاب
‏زخم و کبودیش بشویم به آب

‏از ستمت بر من بیکس چه باک؟
‏با تن بی غسل گر او شد به خاک

‏شرع شما گفته و خود خوانده اید
‏نیست روا شستن تن بر شهید

‏شرم نداری ز زبونی خویش؟
‏دیه فرستی به من دلپریش؟

‏کاین بستان و خفه شو دم مزن؟
‏پول چه مرهم به من پیرزن؟

‏بود گمانت که ببوسم زمین؟
‏چون پدر محسن روح الامین؟

گرچه نه من دکترم و جاه مند
‏لیک منش دارم و طبع بلند

‏تیر خلاصی نزدم من یکی
‏کز پس آن قاب کنم مدرکی

‏یک پسرم کشتی و باکم مباد
‏ملت ایران همه پورم بُواد

‏گر که تو ضحاک شدی کاوه ام
‏کین طلبم از غم نوباوه ام

‏در ره ایران پسرم گر برفت
‏گشت سیاوش ره دوری نرفت

خون سیاووش چو آید به جوش
‏از همه ایران تو ببینی خروش

‏از پی خونش همگی کینه خواه
‏لابه کنان خوار بیافتی به چاه

‏چشم بدارم که ببینم جزات
‏بسته و دربند شده مجتبات

‏نام تو آلوده ی صد ننگ باد
‏ننگ به تو خونی دلسنگ باد

‏صد چو من و پور من و بیش از این
‏باد فدا در ره ایرانزمین

***
شاعر شوریده که شیون شنید
‏شیردلی از زن بیچاره دید

‏در دل خود گفت بر آن زن درود
‏آنچه که خواندیش هم اینک سرود

‏بود امیدش که کند جاودان
‏شرح دلیری زن قهرمان

‏چون رفقا شعر شنودند ازو
‏جمله بگفتند که خامش، مگو

‏قرمه و سبزیت بپز روی بار
‏لیک ز بویش سر خود پاس دار

‏از سر سبز تو دریغا دریغ
‏گر دهدش سرخ زبان زیر تیغ

‏شاعر شوریده سخنها شنود
‏گفت نه زنهار شما یاوه بود

شاعر شوریده سخنها شنود
‏گفت نه زنهار شما یاوه بود

‏لیک مرا می نرود پند یاد
‏پند گرانمایه که مادر بداد

‏گفت که جانا سخنم گوش کن
‏بزدلی و یاس فراموش کن

‏گفت بسی خوانده ام و دیده ام
‏خوشتر از این قصه بنشنیده ام

‏گشت نگون تخت ستمکاره ای
‏زآه زن عاجز بیچاره ای
.