آه ای قد بلند گریه چرا؟
تو که خود اشکدان من هستی
تو که ای آخرین کمر باریک
پُرترین استکان من هستی
آه ای قد کشیده رو به درون
پلکان های از خودت بیرون
اگر از ارتفاع میترسی
از چه رو نردبان من هستی؟
تو اگر ناامیدی از همهچیز
و اگر خُرد میشوی در خویش
بخشی از پوچی جهان من و
پوکی استخوان من هستی
حرفها، حرفهای لعنتیام
ای گلویم، گلوی خط خطیام
مثل گوری که میکنی در خود
تاولی در دهان من هستی
ای دو دستت به طور اجمالی
جای در دستهای من خالی
ای مرا کشته در میانسالی
ای که در قصد جان من هستی
صف به صف دستهای جوهریام
همه در صلح با تو کشته شدند
و کماکان تو در تمنای
خون همسنگران من هستی
کَفَلی تازیانه خورده شدم
شیههی اسبهای مرده شدم
زیر سُمهای خود فشرده شدم
ای که ارّابهران من هستی
باز طوفان گرفته ابرویت
من به طوفان پناه میبرم و
بادبان می وَزَد به جانب تو
ای که خود بادبان من هستی
#حسین_صفا
ترجیح می دهم شعر شیپور باشد نه لالایی
«احمد شاملو»
🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join
♦️