مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...

#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه
Канал
Образование
Искусство и дизайн
Книги
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...
@sher_khobeПродвигать
236
подписчиков
2,42 тыс.
фото
17
видео
750
ссылок
@ario_he2 دوستان علاقمند به آموزش ادبیات به این آیدی مراجعه فرمائید.
فراشعر « به نام تو »


《می خواهم بر گردم》
《به ؟》
《شب》
《نیمه هایش؟》
《آنجایی که میعادگاه ماست》
و شوکران بیتابی
قطره
قطره
از فلسفه آغوش
می چکد
در
جام
لب هایت ....
《دوست دارم بر گردم
به لحظه لحظه ای
که از رویاهای هم
کام می گرفتیم 》

《 به خوابم بیا باز》
《آه شبگردی , گردش دو نفره را در میان ستاره ها یادم رفته است 》
صدایی دهلیز وجود را
گوش یافته
گوش شدن متن
در امتداد صدایی که راوی ,
《بیا و روی لب هایم
بوسه هایت را برای طلوعی دیگر
به یادگار بگذار
بیا و تن سرد و بی روحم را
در آغوش بگیر
و‌در گوش رویاهایم
زمزمه کن
زمزمه کن
که دوباره هم افزایی
که دوباره هم افزایی》
🌫
《نامه 》
《به 》
《داغ دلم را تازه نکن 》
《پس خودم می خوانم 》
《فقط جوری که کسی نفهمد》
《ولی راوی , که همیشه صدایش بلند است》
اتاق
من
نامه :

کامم می شوی
و دوباره تمام من ,
و دوباره
و‌دوباره......
بی پروا ؛
مرا به آغوش می کشی
تا طعم لبهایت
این جاودانه ترین عطر تاریخ
در حافظه ی خواب هایم جاودانه شود....
می دانم ؛
می دانم ، گرمای تنت
حتی الهه های آسمان را به هوس می اندازد ..
افسوس که مرگ
در نقطه ی آغازین
نصیب خیال مان شد
و خاک ،
این جسم وامدار تمام بشر
مرا به خود کشاند
در جاذبه ای جدا از قانون های طبیعت
در جاذبه ای جدا از آنچه تا کنون
اختراع شده ,
در روزی ؛
جدای از روز مرگ
پیش از مرگ
آه که پیش مرگ تو خواهم شد تا ابد ....
تا لحظه لحظه ای که
زندگی لبهایش را
برای وداع بجنباند و
روحم در تو مچاله شود و از خود بگذرد .....
می بینی چگونه
با خیالت عشق بازی می کنم
و با یک آه ؛بغض می کنم
و افسوس را به کام میگیرم
تا سهم من از تو بیشتر از رویا باشد
و عمیق تر از مرگ..

اثری از:

#مهسا_جهانشیری

____
👇👇👇
@sher_khobe

#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فراشعر « مقاومت »


و قصه ما
که نقطه ی آغازش
شب بود و
چراغانی آسمان
لحظات اوج کم نداشت
دو از جان گذشته
که خشاب می بندند و
در سنگر ها
حماسه می آفرینند...
بمب ,
سرم را ترکیده می شود
سلولها پخش ,
بمب ,
قطره های خون
که از رگهای من به تمام رودهای جهان می ریزند ,
بمب
زیر همین سطر
سطر نخستین متنی
که بوی خاورمیانه اش
هر خواننده ای را
مدهوش می کند,
یک دستم یمن
دست دیگر سوریه
یک پایم عراق
پای دیگرم را میان مجاهدان افغان , جستجو کنید
◻️

ما نه مطلق انگاری مدرن
نه نسبی گرایی پست مدرن
وقتی متن
با تمام صداهایش
توسط یک هدایتگر
سمت حیات می رود
🌫
زن می اشکد خودش را با گامهایی در امتداد خیابانهای حلب ,
و خراشیدن صورتش را
در ادراک لحظات بمب
که بر سر کودکان یمن می ریزد
یک :
اینجا یمن است
متن مظلومانی
که با جانشان عشق بازی می کنند

دو :
یمن به علاوه عشق
مساحت عمیق این متن را
در رگ های معنا
جاری میکند
برای همین در بعد متغییر حقیقت عمیق این متن, لازم نیست کسی حتما یمن باشد, همین که در ایران
همین که در سوریه ,
همین که در فلسطین
همین که در هر نقطه از جهان
مقابل هجمه امانیسم ایستاده باشی, یعنی جزیی از این متنی
«پس مواجهه ی ما را پرش های ممتد ..»
«نمی توانیم از کنار هیچ آواره ای در هیچ کجای دنیا, به آسانی بگذریم»

و کودک که سنگر شده خودش را در سطر پدر,
سنگر زخم بر می دارد
مرگ پدر
و کودک که صدای شکستن اندام نحیفش , در هجوم گلوله ,گوش جهانی را کر کرده است ..

«کجا را مرور می شوی ؟»
«در انتفاضه راه می روم »
(خواننده ی جوان
من از سنگ حرف می زنم
از سنگی
که خونبهایش
در جنگ با صهیون
خون هزاران انسان است
خون هزاران انسان
که شعر باشکوه آفرینش را
با جانشان
در این نقطه از زمین
می سرایند ..)

سبزهایی عمیق
که دو چشم را
در چشمه ی حقیقت
انعکاس داده اند
«من ترا
وقتی که اسلحه در دست داری ,
عمیق تر دوست دارم »

«و تو معشوقه ی من
که عروس خون هستی
در سطر های مبارزه
دوشادوش من ,
با پوتین و یونیفرم , و با کلاشینکف ,
از همه زنان جهان زیباتری»

«من از وقتی که
قرار هایمان به وقت غروب تنظیم شده بود,
رد آسمان را
درپیوندمان می دیدم»

«و این یعنی نیرویی
فراتر از ماده
ما را عاشق می خواسته است»
قطره های اشک , که قلب مبارزان را
به آتش کشیده می شود
مدرسه بمب
مسجد بمب
بیمارستان بمب
«نه آموزش می شناسند , نه خدا و نه حتی بهداشت را »

«آری صهیون فقط با بوی خون آرام می گیرد »
بمب
و زن تکه های اندامش را در متن پخش می شود
یک دست را در یمن
دست دیگر سوریه ...
«تکه های بدنم را در هر جای جهان که یک نفر حتی , علیه استکبار ایستاده است ,می توانی بیایی »
باور آسمانی یک زن
به اسلحه
در تقابل با صهیون و سعود,
وقتی پای حریم توحید
در میان باشد..


اثری از:
#آریو_همتی


____
👇👇👇
@sher_khobe
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فراشعر «آرشیدا :فرشته کوچک»


آ
آر
آرشیدا
پاک و آراسته ،
با دست های کوچکش آمد..
باغ دلمان
دانه
دانه
باریدن انار لبخندش را
و فصل ها
در قرابت بودنش
یکپارچه سبزپوش بهار...

«مادر من خواب دیدم گلی سرخ , مرا به بر کشید , چنان عاشقانه , که کوه عظیم , ما را زانو زد ..پروانه ها دور ما می چرخیدند , و یکباره , دیدم تنهایم ..همه اطراف من , من گل بودم , گل سرخی باشکوه , »
«تو بهارانه ترین اتفاقی ,در باور زمین ..»

«آه زمین مادر جان, چقدر برای این مادر بی انتها عاشق را, عمیق دوست دارم ..»

«زمین هم ترا دوست دارد ,فرشته کوچکم, گل رویایی »
◻️
شب
روز

بالا
پایین


چرخ‌
چرخ
عباسی

خدا منو..

مادر از خواب پرید کودکش را /

سر
سرد
سردی
سردم

در سکوت وهم یک شهر,
رویای قد کشیدن دخترکی با تاجی زرین بر گیسوانش , قندیل می بندد‌
◻️

شب آغاز تنهایی است
و تنهایی آغاز دلتنگی است ‌..

«دلگیر میشوند
تمام لحظه های بدون تو...
تو نیستی
و تلخند شب بر ثانیه های نامیرا
آونگ نامت میشوند»

تیک
تاک
تیک
تاک
تنهاترین
خاتون
دنیا
مادری غمگین
که تمام دلخوشی اش
ساحات شاعرانه ی یک زندگی است ..
« خواهر جانم آرام باش, فرشته کوچکت معصومانه به اصل عاشقانه خودش برگشت »

اثری از:
#ثنا_صمصامی

____
👇👇👇
@sher_khobe
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فرامتن "به یاد آرشیدا"

دستانم را به سمت تو
روانه می کنم🌑
باور کن یک بغل آغوش مرا 🌑جلوه ای از مادرانگی بود ....🌑 چشمهایم؛🌑
آه دخترکم چشم هایم 🌑
خسته تر از داغی ست
که زندگی در حریم پلک هایم روا داشت🌑مروارید هایی به یاد تو🌑 مرا میانه ی بودن و نبودن صدا می زنی🌑
چگونه از تو 🌑
به خود برگردم 🌑 که تمامم بودی ,تمامم هستی ,تمام خواهی بود🌑عبور لحظه ها🌑 وروی پیکر بی جان من🌑هزاران مرغ عاشق آشیانه خواهند کرد🌑
اینگونه که من 🌑
چون سپیداری تنها ,بی انتها
قد کشیدم🌑
تنها قد کشیدم🌑
تو را در آغوش می کشم 🌑
از دوردست ها🌑
از جایی که
گندمزار هایش را
سالها پیش درو کرده اند🌑
و ما مترسک وار
در انتظار کلاغی که
شومی روزهایمان را خبر دهد 🌑
به صف ایستاده ایم
گمان مبر که تو اولین هستی 🌑و آخرین پرنده هم نخواهی بود🌑 در ساحت آسمان 🌑در میان ابرها 🌑
و چه گوهری گرانبها تر از پرواز که خداوند در دامان پاک تو نهاد 🌑
چه جایی امن تر از عرش کبریایی اش🌑
تسکین تو نه به واژه های زخم خورده و
نه به اشک های روان من ست🌑
صبور باش که میدان داری در وسعت بی انتهای عشق , صبر می خواهد 🌑 صبور باش عاشق کوچک ما 🌑

اثری از
#مهسا_جهانشیری
_____
👇👇👇
@sher_khobe


#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فرامتن "قمر بنی هاشم "

هفتاد و دو نیلوفر از دل مرداب یک صحرا⚫️ خواندند از یگانگی⚫️ خواندند سرود جاودانه عشق را⚫️ هفتاد و دو پروانه در حریم آفتاب ذوب شدند خودشان را⚫️
با طلایه داری عباس نام⚫️ که معنای متغیر کلیدواژه‌ی مرگ را⚫️ چنان بسط داد⚫️ که پسا او⚫️ هر آزاده ای سوی مرگ شتافت⚫️ عباس تصویر گر قله‌ی مرگ، معنای شهادت بود⚫️
◽️
یک:
"هشیورانه که از کمین مرگ، نیست گریزی ما را، آغوش پرستان، بندگان زر، حلقه ی غلامی است و بیابان تفته، نایستد از شما، مگر یلان شسته گوش، از ملودی طرب انگیز دنیا"
و آهنگ رفتن شد⚫️ رای شان بر زیست⚫️

و آنها که ماندند ؟»
-«بسیچیدن شان گرفت، سوی جاودانگی»
-«با؟»
-«جگر سوخته و خونشان که تا قطره ی آخر به چکیدن ...»
-«آه لحظات سرخ شهود»
-«کران تا کران لاژورد زمینی که بوی گیتی می داد»
◽️
دو دیگر:
طلایه دار، خروشاند خودش را بر زادخواهرانه‌ی دیوان آتش دم⚫️
-«چسان؟»
-«سر فرو برده بر امام، روح گوش، روان گوش، جان گوش و جسم گوش»

و هشیوارانه⚫️ پور هاشم⚫️ به کردار کوه طعنه زنان⚫️ تکیه‌گاه شد خودش را بر امام⚫️ پیشکار دستگاه حسینی⚫️ مشک به بر⚫️ فراز آمدنش چشمه را⚫️ از برای حرم⚫️ حریم کبریا، زمینی شد برای بوسه بر بازوان طلایه دار⚫️ و دیوان⚫️ برگستوان به تاخت⚫️
«حصر؟»
-«برنایی‌اش را ضربدر عشق جنگید»
دو ده⚫️ سه ده...⚫️ و مشک را تیر به تیر⚫️ به منزل پاره شدن رساند⚫️ دست ها از بازو تا جاودانگی خودشان را بی دریغ⚫️
-«بازوان عباسیم ما»
مشک، با تمام زخمی که خورده بود بی قطره ای آب سوی جاودانگی⚫️
-«مشک عباسم من»
و قطره های آب در زمین به اصل حیات بازگشتند⚫️
-«ما گرانمهریم مهر فاطمه (ع) که آفرینش در ولایت اوست»
و طلایه دار⚫️ در حلقه‌ی مام برادران، در خون به دندان مشک را می کشید⚫️ تیزدم اژدها⚫️ که ورا زایش باشکوه خواهر ، خوانده بود⚫️ سنان را آراست به پرتاب⚫️ حکایت تیغ و نیام⚫️ دیوان را به خون حضرت غیرت⚫️ حضرت عشق⚫️ حضرت برادر⚫️ شتابان⚫️ حضرت عشق اما⚫️ به غریویدن⚫️ نهیب می زد آسمان گون بر دیوان⚫️ تیغ ها از پی⚫️ به دیدار درخشید چشمانش⚫️ مویه گر فرشته ها⚫️ و یک آن⚫️ در ساحت یگانگی، جهان ویر او را طرح می زد⚫️
◽️
سه دیگر:
شبرنگ دیده ها⚫️ و دو تیغ⚫️ که روی شب⚫️ کشیده شده بودند خودشان را⚫️ به گاه نخچیر پادشاهان جهان⚫️ عباس⚫️ مشق شمشیر می کرد، دشمنان توحید را⚫️ هر آوردگاه، سخن از ولایت بود، هر آوردگاه، ستوه گرداننده ی دیوان⚫️ به خرد فراز آمد تاریخ را⚫️ به یلی⚫️ به کننده‌ی در خیبر، حضرت پدر⚫️ مقتدا⚫️ دبیری که برای زمین و آسمانها، حرکت بر محور ولایت را تدریس می کرد⚫️ و امام، میانش را بست⚫️ وقتی روحش را امین یافت⚫️ و در آمد به نام آفریدگار، بر آیین ابراهیم و محمد (ص) و علی (ع)⚫️ برنایی جهاندیده، پیروز هر کارزار⚫️

-«جان برادر اینبار عشق در کالبد گردن نهادن است»
-«گردنم بشکند حضرت آفتاب، که جز تو را اگر، گردن بنهم»

-«خون تو را خداوند، مهر هفتاد و دو پروانه کرده است، که حول حقیقت خواهند سوخت»

جوشیدنشان می‌گیرد قطره‌های خون⚫️ سینه بی‌تاب شهادت⚫️

-«در خورم وقتی دانسته آفریدگار، در خورم وقتی دانسته حضرت برادر، لاژوردم همه وجود، آسمان‌گون یکرنگ»
◽️◽️
ورای معادلات⚫️ ورای دیده ی ظاهر بین ما⚫️ که شعله بر جانمان می افکند⚫️ یک آغوش⚫️ کیسه ای زر⚫️ یا قدرت و حکومت⚫️ ورای جهان ریاضیک مصرف گرای ما⚫️ برای انسانیت و عشق⚫️ برای زنده ماندن ابعاد کیفی جهان⚫️ هفتاد و دو عاشق⚫️ دوشادوش حضرت آفتاب_ امام و ولی شان_ ⚫️ از پس حضرت عشق عباس⚫️ به اصل نور پیوستند⚫️


اثری از :

#آریو_همتی

_______
👇👇👇
@sher_khobe
__________

#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فرامتن "دریای شورانگیز"


نقطه ها ⚪️
سرآغاز بودند ⚪️
تا یک نفس⚪️ فرارو از
قفس چهارچوب ها⚪️
بیافریند ⚪️کلمه پدیدار خودش را...⚪️ تا پیشا بازگشت به اصل های فرارو ⚪️ انسان ها⚪️محبس شده بودند خودشان را⚪️
برای آمالهاشان ⚪️
و جهان تنگ , تنگ , تنگ تر ⚪️
برای ماهی کوچکی به نام قلب⚪️ که در سینه ,تنها هوای عاشقی بود ⚪️پرشور و⚪️ بی تاب ⚪️


اثری از:
#الناز_عباسی

____
👇👇👇
@sher_khobe
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فرامتن "بازگشت "

به حرمت
هفت ساقه طلایی گندم⚪️
و به حرمت
تعبیر زیبای آفرینش⚪️
مهری که
از هزار جریب آغوشم
جوانه میزند⚪️
وامدار فرشته ایست⚪️
که بند کشید⚪️
خوی وحشی خیال را⚪️
در زمهریر
کابوس های بی سرانجامی
که از خواب تا رویا⚪️
از سکوت تا فریاد⚪️
تهی میکردند,
سلول به سلولم را⚪️
از هرآنچه تعشق ⚪️
از هر آنچه دلدادگی...⚪️



اثری از:

#مهرمینا_محمدپور

____
👇👇👇
@sher_khobe
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است
فرامتن " یک "


چراغ عروسی روشن ⚪️ صف کل کشندگان ⚪️ هم افزایی را جشن میگیرند چشم ها ⚪️ و نواختن تار ⚪️ در فصل مژه اتفاق افتادیم هزاره هاست⚪️ همه پدیدار ها به کل ⚪️ کشیدنشان گرفته است و پیراهن گلدارت را پروانه ها به هوای باغ ⚪️ فصل ابریشم و سنت های متعالی دیگر ⚪️
🌫
فصل سوم)
طاقچه ی بالا گذاشته بود خودش را , متن به وقت یک زن,,,⚪️

زن که باشی آه..⚪️
زن که باشی آه..⚪️
زن که باشی آه..⚪️
و در میان نسیم , شور ترانه برخاست ,⚪️
تنها زن ..⚪️
تنها زن ..⚪️
و زد خودش را شاعرانه تر, در میان کشتزار های سر سبز, در میان خانه های ویلایی , در میان کوههاو دریاها ⚪️
زن نواخته شد خودش را شاعرانه تر ..⚪️
《آه چقدر زیباست جهان, بی حضور مرد》

《آه این جنس, این بد ذات سخت ,سنگوار خودش رامی انداخت ,در دریای من..》

《آه..》
《آه ..》
🌫
فصل اول)
و خداوند اراده کرد درخت را, با شاخه هایش⚪️ شاخه ها شکوفا شدند ⚪️ هرشکوفه شکوفه دیگر را ⚪️هر شاخه شاخه ی دیگر را هم افزا بود ⚪️ تا این خلیفه الله ⚪️ از هوای خودش تنفس کرد⚪️ حسادت رویید⚪️غرور گل داد⚪️ و میوه شیرین شهوت که شیطان را بر درخت مسلط کرد⚪️ هر شاخه شاخه ی دیگر را ,هر شکوفه شکوفه ی دیگر را ⚪️ اینبار به انکار برخاستند ⚪️
🌫
فصل دوم)
اول مرد⚪️ ابرمرد را زیست⚪️ هنوز به میلاد نیچه مانده بود⚪️ زن هزاره ها پخت ⚪️ و هزاره ها در پستو⚪️ تنگ میگرفت خودش را در آغوش⚪️ مرد اما آغوشش را ⚪️ به عقدشمشیر و خون درآورده بود ⚪️ مردان خود خواه ⚪️ در بازی نژاد و قبیله و طبقه شان ⚪️
《خودش را افتاده است از طبقه پنجم خانه 》

《زن است دیگر , ناقص العقل》

و انکار هزاره های یک بال ⚪️ که پرواز را از بشر گرفت ⚪️
🌫

ترانه های دریایی به وقت موج ⚪️ ترانه های جنگل به وقت درخت ⚪️ ترانه های جهان به وقت انسان ⚪️ و بازگشت آفتاب به اصل تابیدن ⚪️ از کران تا کرانه ی متن ⚪️ بعد از هر سیاهی ، روشنی است‌⚪️

اثری از
#آریو_همتی


____
👇👇👇
@sher_khobe
#آرش_آذرپیک
#امپراطور_واژه‌های_جهان
#تئورسین_و_نظریه_پرداز_مکتب_اصالت_کلمه


#مکتب_اصالت_کلمه_و_اعلام_عرفان_بس_در_تمدن_ایرانی_اسلامی

#به_اعتقاد_اصالت_کلمه_عرفان_خون_ما_ایرانی_ها_تا_مرز_توهم_زدگی_بالا_رفته_است

#به_اعتقاد_مکتب_اصالت_کلمه_خرد_فلسفی_ما_تا_مرز_سکته_فرهنگی_پایین_آمده_است

#در_باور_مکتب_اصالت_کلمه_تنها_راه_نجات_تمدن_ما_۱خردفلسفی_۲خردفلسفی_۳خردفلسفی_است