اینجا صبح است پر از تاریکیِ مطلق و ماه به حجله گاه آسمان میرود من ایستاده خوابیده ام در خاطراتیکه بی تو بر تن هزار کوچه پیچیده ام آه که لبخندم موریانه ایست که هر ثانیه میجود مغزِ شادی من را... ------ #مستوره_کوردستانی
در مورد این اثر دوست عزیزمان همان طور که می دانیم صبح هوا رو به روشنی می رود و ماه از آسمان محو می شود. و آدم ها از خواب بیدار می شوند تا به کارشان برسند و در حالی که صبح شده شاعر ایستاده خوابیده است و خاطراتی را مرور می کند بدون معشوق ...
اینجا گفتند :
اینجا صبح است پر از تاریکی مطلق و ماه به حجله گاه آسمان می رود من ایستاده خوابیده ام...
🦋🦋🦋🦋 کلمات زیادی را میشود حذف کرد و فعل را ابتدا آورد و فضاسازی رو به گونه ای تغییر می دهیم که زیباتر میشود.
مثلا به این صورت :
ایستاده خوابیدهام میان ظلمت صبحگاهی که کوچههای آویزان از آسمان تحریم کردند ماه را و نقش لبخندهای بی لب مانده روی زمین