.

#سکانس_کلمات 1


کاش سیاست‌مداران دنیا برای خودشان زبانِ خاصی اختراع می‌کردند و دروغ‌ها و دورنگی‌هایشان را به همان زبانِ خاص، این‌سوی و آن‌سوی می‌پراکندند!
فارسی معصوم‌تر از آن است که این همه دروغ را بی‌دریغ بر گُرده‌ی ظریف و دل‌نشینش بار کنند!


@bahavabahane


#سکانس_کلمات
مقالات، روایات، خاطرات #سید_حسن_حسینی
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
نشر: #نی چاپ: دوم ۱۳۹۶

#مناقب_خوانی_های_من 113


حضرت ولد حکایت کرد که روزی ملازم حضرتِ پدرم به باغِ چلبی حسام‌الدین می‌رفتم و یاران مرا سوار کرده بودند و در عقبِ ایشان آهسته آهسته تفرج‌کنان می‌رفتم. و دیدم که حضرتِ پدرم از عظمتِ رحمتِ الهی دریائی شده بود و در میدانِ خاکیان روان گشته همانا که در ضمیرم گذشت که منکرِ این‌چنین سلطان را به شمشیرِ برّان پاره پاره می‌کردم و به سگان می‌دادم که چرا زین چنین دریای رحمت، اعراض می‌کنند و اعتراض می‌نمایند.
فرمود که بهاءالدین! این اعجابِ نفسِ تو هم از بلایِ بالایی است که سوار گشته‌ای و یاران پیاده می‌روند، لاجرم از شومیِ آن قدرِ بلندی، حمله بر پستان می‌کنی، تو را با منکران و متکبران و معتقدان چه کار؟
و این بیت گفت:

ما را چه ازین قصه که گاو آمد و خر رفت
هین وقت لطیف‌ست از آن عربده باز آ




@bahavabahane


#مناقب_العارفین
#شمس_الدین_احمد_افلاکی
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
تصحیح و تعلیقات: #تحسین_یازیجی
ویرایش و اضافات: #توفیق_سبحانی
کتابی درباره #مولانا
انتشارات دوستان٬ زمستان ۹۶

#قصه‌ی_یوسف_خوانی‌های_من 25



[مصطفی (ص)] گفت: هر که درین دنیا حق را بنده است، حق او را در میان ده محنت افگنده است:
کافرش قتل می‌کند
و همسایه حسد می‌کند
و منافق دشمنی می‌کند
و مومن قصد می‌کند
و دیوش [=دیو (شیطان)او را] غرّه می‌کند
هوی بر او غلبه می‌کند
و حرصش مشغول می‌دارد
فرزندش عاقی و مخالفت می‌کند
و زنش طلبِ نفقات و مَهر می‌کند
و مرگش مکابره [=مقهور] می‌کند.
این ده آفت برو بیداد می‌کند و مومن در میان آن فریاد می‌کند.

آن‌جا که یک آفت بُوَد مومن با او بی‌راحت بُود، و آن‌جا که ده گونه آفت بُود مومن را در میان او کی سلامت بُوَد؟!




@bahavabahane

#قصه‌ی_یوسف
یا #الستین_الجامع_اللطائف_البساطین
اثر: #احمد_بن_محمد_بن_زید_طوسی
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
به اهتمام: #محمد_روشن
قرن هفتم هجری قمری
چاپ ششم، ۱۳۹۲
انتشارات علمی فرهنگی



پ.ن: مورد نهم جالب توجه است چرا که طلبِ نفقه و مهریه جزو آفات آمده است. در حالی که این دو [ نفقه و مهریه ] از یک جنس نیستند و تفاوت ماهوی دارند. با این حال با حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و افزایش قیمت مایحتاج عمومی در دولت ولایی نفقه هم می‌تواند جزو آفات زندگی یک مرد درآید! والله اعلم.

#خواص_الحیوان_خوانی_های_من 40



خطّاف
پرستوک و به ترکی قرلانقوج گویند. عربان زوارالهند نیز نامند.
قشیری در آخر رساله‌ی خود در باب محبت آورده که خطّافی بر خطّافه مراوده نمود. او امتناع نموده. خطّاف گفت:« سخن مرا قبول نمی‌کنی؟ اگر خواهم قُبّه‌ی سلیمان در هم نوردم! »
باد این مکالمه به سمع سلیمان علیه‌السلام رسانید. آن حضرت او را طلبیده، گفت: «چه چیز تو را باعث شد که چنین گفتی؟»
گفت:« یا نبی‌الله! عشاق را به اقوالِ ایشان مؤاخذه ننمایند. »
فرمود که: «راست گفتی.»





@bahavabahane

#خواص_الحیوان اثر:
#خواجه_محمدتقی_تبریزی
#ترجمه‌ی_حیات_الحیوان #کمال_الدین_دمیری
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
مصحح: #فاطمه_مهری
انتشارات: #مرکز_نشر_دانشگاهی
چاپ اول ۱۳۹۵

آرامگاه یعقوب لیث صفاری در دزفول

#پارسا_نوروزی
@bahavabahane

کسی که پس از دویست سال از حمله‌ی اعراب به ایران، زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی اعلام کرد.
در خصوص تاریخ زبان فارسی متاسفانه ما هنوز اسیر تعصباتِ بی‌جای ملی و مذهبی هستیم. شاید یکی از مهمترین دلایل شکست ساسانیان عدم ایجاد هویت زبانی واحد در این سرزمین بود. اگر بگوییم ایران در زمان حمله‌ی اعراب فاقد زبان مشترک بود گزافه نگفته‌ایم.
دویست سال زمان می‌خواست تا از ویرانه‌های زبان‌های محلی و باستانی و با درهم آمیختگی با زبان عربی ، فارسی قد بکشد و در قرن چهارم ببالد و در قرن پنجم پخته گردد.
سوالی که هزاران بار باید پرسیده شود تا به پاسخی درخور برسد این است:
زمان حمله‌ی اعراب به ایران، زبان ایرانیان چه بود؟
مسلما فارسی نبود.

#خواص_الحیوان_خوانی_های_من 25



ابن جوزی در الاذکیا و ابونعیم در حلیة الاولیا آورده که شیر بیمار شد همه‌ی سباع[=وحوش] به عیادتِ او رفتند سوایِ روباه. گرگ نزد شیر نمامی[=سخن چینی] نمود که روباه نیامده.
شیر گفت: چون روباه حاضر شود به خاطرِ من رسان تا سر او را از بدن جدا سازم.
پس چون روباه نزد شیر آمده او را عتاب نمود که کجا بودی؟
گفت: شنیدم که ملک بیمار گشته به طلبِ دوا رفته بودم.
شیر پرسید که اطباء چه دوا تجویز نمودند؟
گفت: مهره‌ی ساقِ گرگ، هر گاه ملک او را بخورد، از این کوفت صحت یابد.
پس شیر به چنگِ خود ساقِ گرگ بدرید و روباه راه خود پیش گرفت و برفت.
بعد از آن گرگ خلاص گردیده از پیشِ روباه می‌گذشت. خون از پای او روان بود. روباه گفت: ای صاحبِ چکمه‌ی سرخ، هرگاه نزد ملوک نشینی ملاحظه نمای که حرفِ بی‌صرفه از دهنِ تو بیرون نرود و پای از حدّ خود بیرون ننهی.



@bahavabahane

#خواص_الحیوان اثر:
#خواجه_محمدتقی_تبریزی
#ترجمه‌ی_حیات_الحیوان #کمال_الدین_دمیری
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
مصحح: #فاطمه_مهری
انتشارات: #مرکز_نشر_دانشگاهی
چاپ اول ۱۳۹۵

#تذکره_العلماء_خوانی_های_من 23


و هر سالی چهار هزار تومان از خزینه‌ی شاهی به او [=آقا جمال معروف به محقق خوانساری] می‌دادند که متوجه مرافعات[=حل دعاوی] باشد و قضاءِ حوایجِ مردم کند.
وقتی یکی از اعیانِ سلطان در مجلس حضور داشت، شخصی از آقا جمال مسأله‌ای پرسید. گفت: نمی‌دانم، تا چهار مسأله؛
آن شخص عرض کرد که شما سالی چهار هزار تومان می‌گیرید که بدانید.
آن جناب فرمودند که وظیفه‌ی[=مقرریِ] من برای آن چیزهایی است که می‌دانم و اگر برای آنهایی که نمی‌دانم وظیفه بستانم، خزینه‌ی پادشاه وفا نکند.


@cafebookandmusic

#تذکره_علماء
#محمد_بن_سلیمان_تنکابنی
به‌گزین: #پارسا_نوروزی
انتشارات: بنیاد پژوهشهای اسلامی
چاپ: دوم، ۱۳۹۳
به اهتمام: #محمدرضا_اظهری، #غلامرضا_پرنده