از دوست مسنی پرسیدم:
به نظر تو این وضعیت نابهنجار ایران از کجا شروع شد؟
گفت: برای چه میخوای بدونی؟
گفتم: تا برای اصلاح آن تلاش کنیم و یا لااقل جلوی تکرار چنین آغازی را بگیریم.
گفت: از این جا شروع شد که؛ خودمون کسی را انتخاب کردیم و دنبال او انقلاب کردیم که در قرن بیستم:
هرگز
به پارک نرفته بود ...
تاتر و سینما و استخر و تفریح نرفته بود ...
بانک نرفته بود ...
رستوران نرفته بود ...
ورزش نکرده بود ...
به اداره و بیمه و شهرداری و دارائی مراجعه نکرده بود ...
مالیات نداده بود ...
عوارض نداده بود ...
دبستان نرفته بود ... حتی کلمات فارسی رو با لهجه غیر ایرانی بزور از روی برگه میخواند ...
در هیچ کنکوری شرکت نکرده بود ...
نه هنری داشت و
نه حرفه ای بلد بود ...
هرگز کشاورزی نکرده و اقتصاد را هم مال خر میدونست ...
هرگز برای کسب روزی کار نکرده بود ...
از دست کسی دستمزد نگرفته بود ...
قبض آب و برق ندیده و پرداخت نکرده بود ...
اصلاً نمی دانست که تولید برق هزینه دارد ...
آبرسانی هزینه دارد.
دوچرخه سواری بلد نبود.
گواهینامه رانندگی نداشت ...
برای اولین بار سوار هواپیما شد و
به پاریس رفت ...
و برای اخرین بار سوار هواپیما شد و
به ایران آمد ...
برای حفظ مملکت خدمت مقدس سربازی نرفته بود و پس از سالها دوری برای ورود
به آن هیچ حسی نداشت!
با تمام اینها
به تشکیل جامعه ای فکر میکرد که آرمانشهرش همان ۱۴۰۰ سال پیش هم یک جامعه وحشی، عقب افتاده، بربر، خون آشام، زن ستیز و غیر متمدن بود!
#نه_به_جهموری_اسلامی #کانال_سرزمین_جاوید