توسن ظلم امروز چارنعل میتازد،
ظالمان دههزار سال است که دستاندرکارند.
زور انگار یقین میداند: چنین است و چنین نیز خواهد ماند.
طنین نمیافکند آوایی بهغیر از آوای حاکمان
و استثمار بر سر هر بازار بانگ برمیدارد:
این تازه اول کار است.
ولی از میان مظلومان، هماینک بسیارند که میگویند:
آنچه ما می خواهیم روی نخواهد داد هرگز.
هرآنکس که هنوز زندهست هرگز نباید بگوید «هرگز»!
یقین را هرگز نباشد یقینی.
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.
آنک فاتحان سخن خویش راندهاند
اینک محکومان آغاز سخن خواهند کرد.
چه کسی جرأت میکند بگوید «هرگز»؟
اگر ظلم بماند تقصیر کیست؟ ما.
که میتواند بشکند هیبتش را؟ ما.
هرآنکس که خوار و خفیف گشته باید بپا خیزد!
هرآنکس که باخته باید بازآید به نبرد!
آنکس که پی برده به وضع خراب خویش – که میتواند جلودارش گردد؟
مغلوبان امروز فاتحان فردایند
و «هرگز» خواهد شد: «هماینک امروز»!
✍#برتولت_برشت@yoldash1349