🔴 هیئت رسیدگی به تخلفات یا هیئت تخلفات؟
✍ احمد حیدری/ فعال صنفی معلمان
دانسته است که ترکیب دوم درست است. وقتی خوانده می شوی که بروی خدمتشان ،تردید نمی ماند که رسیدگی به تخلفات بی شمار، هیچ به کارشان نمی آید.
آنجایند که بفهمانند آی معلم، ما بر همه چیز آگاهیم.
و اینک این پرونده ات. باسواد و فعال و دلسوزی؟ چه اهمیت دارد؟
شما
متّهمی.متهم به اعتراض، متهم به کنشگری قانونی، متهم به حرف زدن، حرفهایی که نباید بزنی. معلم خوب آن است که سر پایین بیاید و برود و کتاب را هرطور شده تمام و کمال تدریس کند و هر چه گفتند بکند و روز معلم هم شاخه گل و جوراب یا یک دست فنجانش را بگیرد و خرسند و خشنود برود خانه اش و آب به آسیاب دشمنان نریزد.
اینکه دولت ها
#اصل_سیام قانون اساسی را کشته و به خاک سپرده و فاتحه ای غرّا بر آن خوانده اند به معلم چه؟
معلم را چه که محتوای کتب درسی، مناسبت و سنخیتی با نیازها و شخصیت و هویت نسل امروز ندارد؟
معلم را چه که سهمیه های رنگارنگ، رنگ از رخ اراده و استعداد دانش آموزان آرزومند و کوشا زدوده؟ معلم را چه به این که در کلاس درس بخاری آتش بگیرد و بچه ها بسوزند یا دیوار، آوار شود و معلم دفن شود؟ معلم باید زبان و ذهنی درگیر با گزاره هایی مثل " معلمی عشق است، معلمی شغل انبیاست، معلم شمع است تا بسوزد و نور بیفشاند و نظایر این ها " داشته باشد.
معلم را چه رسد به اینکه
#تشکل_صنفی سامان دهد و بخواهد خارج از اراده دولت کنشی انجام دهد؟ پیش فرض در این مملکت و در نظر حکومت اینگونه است که هر نهاد و تشکیلاتی متهم به خرابکاری و فتنه گریست مگر آنکه خلافش را اثبات کند. اگر عده ای در جای جای مملکت باند و گروه ترتیب دهند و نمره بفروشند، مافیای کنکور شوند، زد و بند کنند و هزار تخلف به کار ببندند در امن و امانند.
اما اگر معلمی چند کودک کار را آموزش دهد متهم خواهد شد. و اما ادامه داستان...
خواسته اند که بروی به حضورشان.خود حضرات هم معلمند.
لابد پیشتر مشغول در حراست منطقه ای بوده اند یا بازرسی و ارزیابی و این جور جاها. متین و آرام حرف می زنند اما میخواهند تو هم خودت را ببازی. اساسا باید اینطور باشد که معنا پیدا کنند. همانطور که می خواهند وقتی اسم حراست می آید، معلم بترسد. دل و دستش بلرزد. و این یعنی کارشان خوب پیش رفته است.
تو را متهم میکنند به چیزهایی که خودشان هم احتمالا می دانند و گاه هم اقرار میکنند موضوعیت ندارد.
اما خب، مامورند و معذور.
در این فرمانروایی، مامور و مسئول نداریم. کسی مسئول چیزی نیست. احدی چیزی به گردن نمی گیرد. همه هم همدردی میکنند. بازجو، بازپرس، قاضی، مامور بدرقه. همه و همه اذعان دارند که مشکلاتی هست.
نقص ها و کاستی هایی هست.
اجحاف هست.
معیشت تنگی هست.
اضمحلال آموزش و پرورش را می بینند و می گویند که هست و هست اما. بعد از این " امّا" آنقدر در چنته و آستین دارند که بچربد به همه آن ناداشته ها و کاستی ها.همه شان شاید خیال میکنند دارند به نظام و اسلام خدمت میکنند.
این که این معلم را اخراج کنیم، بازنشسته کنیم. منفصل کنیم یا توبیخ و تنبیه نماییم، کمکی است به سرپا ماندن خیمه حکومتی که این فریب خورده ها می خواهند سرپا نباشد. همین ها که اقدام علیه امنیت ملی میکنند.
نشر کاذیب، تجمع و تبانی جهت برنامه ریزی علیه امنیت داخلی میکنند. همین ها که حرف می زنند، و چه چیز فجیع تر از حرف زدن؟
سخن،کوتاه کنیم: تو را نمی خواهند.
معلمی می خواهند که یا پایبند ارزش هاشان باشد یا به آن تظاهر کند.
چند سوره از بر داشته باشد. اگر سابقه حوزوی هم داشته باشد که اصل جنس است. تخصص در رشته تدریسی مهم نیست. اینکه نتواند کلاس را اداره کند هم مهم نیست.
« آرزوی شما یک دست شدن است.
آرمانشهری که هرگز نخواهید دید.»
بهترین آرزوها برای بهترین هایی که آزادگی را زیستند. برای معلمانی که فریاد زدند، حرف زدند و گام برداشتند.
پیشکش به معلمان زندانی، اخراج شده، محروم از رتبه بندی، بازنشسته شدگان اجباری و همه معلمان شریفی که دغدغه وطن و فرزندانش را داشته اند و دارند.شهریور ۱۴۰۳
#کانال_چالش_صنفی_معلمان_ایران@Shbazneshasteganir