✍بخشی از دلنوشته آسیه امینی (شاعر، نویسنده و روزنامهنگار پیشین)خطاب به تاجزاده ها:
یک قدم به سمت شما آمدیم تا مگر شما هم یک قدم از زیر سایه درختی که در پناهش استبداد را تطهیر میکردید به سمت ما، ما مردم بیایید.
بسیاری برحذرمان داشتند که این رویا، راهی به واقعیت ندارد. دلایلشان هم منطقی بود؛ اعدامهای سیاه بعد از انقلاب تا دهه شصت و هفتاد و هشتاد و نود ... پیش چشم ماست. قتلهای زنجیرهای و سرکوب و سرکوب و سرکوب ... پیش چشم ما بوده.
ما، از مبارزه مدنی برای تغییرات اجتماعی و سیاسی قدم به قدم، حمایت و آن را ترویج کردیم.
ما خشونتپرهیزی را شعار و شعورمان دانستیم. ما در برابر نظامی که شما با تفنگ و آتش و انقلاب سلطنت جدید را بر آن استوار کرده بودید از «تفنگت را زمین بگذار» سخن گفتیم. ما دستهایمان را بالا بردیم تا معلوم شود که از هر خنجر و خشابی خالی است.
ما از انسان حرف زدیم، آقای تاجزاده!
ما به اعدام و مجازات مرگ، که بنمایه نظام شماست، نه گفتیم.
به خشونت شکنجه نه گفتیم. به تباهی استبداد دینی نه گفتیم.
اما نتیجه خشونتپرهیزی ما چه شده؟ ما از چریک بودن به فعال مدنی تبدیل شدیم. شما چه شدید؟ آیا حکومت ظلمی که با افتخار خودتان را به آن وابسته میدانید هم از خشونت پرهیز کرده است؟
آیا ماشین نظامی استبداد لحظهای از راندن به روی لاشههای ما، ما مردم، ایستاد؟
و آیا هر دولتی که آمد بر فساد ریشهدار این حکومت سوار نشد و تا توانست جیبش را پر نکرد؟
شما آقای تاجزاده، شما آقای خاتمی، معمار اصلاحات حکومتی که از اسطورههای این مردم دستخالی و بیپشتیبان، نردبان ساختید! شما امروز از وابستگی خود به نظامی سخن میگویید که هزار بار از آنچه بیست سال پیش یا چهل و دو سال پیش بود، بدتر است!
امروز ما، ما مردم، همهچیزمان را باختهایم. همهچیزمان را! نه باور به ایمانی مانده، نه امید به اسطورهای، نه اعتبار ملی. دنیا ما را به چشم بیعرضگان هرز و تباه و بدبخت و خشونتطلبی مینگرد که دنکیشوتوار یا به گذشتهای ناپیدا افتخار میکند یا در پی نابود کردن دیگران است. ما، ما مردم در چشم دنیا ملتی بیچاره و مستحق ترحم شدهایم. این واقعیت قابل پنهان کردن نیست و این، تقصیر شماست، شما و نظامی که خود را از آن میدانید!
کاش، ای کاش برای خودتان، نه حتی برای ما، ما مردم، ذرهای اعتبار میگذاشتید تا در آینده به آن پناه ببرید. کاش
طلب بخشش میکردید و از این اریکه قدرت فاصله میگرفتید. آشتی با مردم یعنی این! اینکه عذر بخواهید، بخشایش بطلبید و برای رها شدن از این باتلاق به جای آویزان شدن به دامان چاک خورده این حکومت، از مردم کمک بخواهید. ما مردم مثل شما نیستیم. ما مثل حکومتی که خودتان را متعلق به آن میدانید، تاریخ را با نعش هموطنانمان نمیسازیم.
نظامی که خود را متعلق و جزئي از آن میدانید منافع، امنیت، جان، اعتبار و آینده میلیونها ایرانی را به باد داده است. شما سرزمین ما را نابود کرده و در این نابودی سهم داشتهاید!
امروز بخش زیادی از مردم ایران و منافع ملیشان در یک سو و حکومتی که وصف آن رفت، در سوی دیگر است. انتخاب کنید. آشتی ملی از همینجا شروع میشود. از پیدا کردن راهی برای عبور از این همه ظلم!
اما اگر ماندن کنار حکومت فاسد و ظالم را انتخاب کردهاید، دستکم سخن از آشتی نگویید، چون ما بیست سال از آشتیکنان شما جز شر ندیدیم و از آبان ۹۸ به بعد، هر پیام آشتی به مردمی که هنوز حتی نام فرزندان کشته شدهشان اعلام نشده، اعلام جنگ است.
میدانیم، میدانیم که تقلای شما برای اعتبار گرفتن دوباره با رای مردم، به خاطر هراس از آینده است. میدانیم که چسبیدن به قبای قدرت از ترس پاسخ دادن به مردم است. میدانیم که بر خون این همه آدم نمیشود چشم بست. میدانیم که از عدالت در هراسید.
با این همه در آسمانخراشی که از بن ترک برداشته، فرار کردن به طبقات فوقانی نجاتبخش نیست و فقط سقوط را هولناکتر میکند#اصلاح_طلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا.
@Shbazneshasteganir