#نابودی_المپیکزن بوکسور ایتالیایی اولین مشت را که میخورد می فهمد این قصه درست نیست. حریف که اساسیترین تعلیقساز در قصه است، حریف درستی در این قصه نیست. این مشت درشتتر از تمام مشت هاست و در هیچ الگویی یافت نمیشود.
این مشت یک زن یا مرد نیست، این مشت درشت از آنِ کیست؟
او اشکریزان میگوید این ناجوانمردانه است. او میبازد. او از حریف واقعی نباخته. حریف او ماهیچههای یک مرد یا زن نیست. حریف او مشت درشت رسانه و میدیا است.
در این بازی مردی که تغییر جنسیت داده و خود را زن میداند، در این مسابقه با همان مشت اول نشان داد، این قصه درست نوشته نشده. مانند قهرمان شنای زنان که او نیز مردیست که تغییر جنسیت داده!
من آدمها و زندگی را از الگوهای قصهها یاد گرفتم. با هر داستان خوبی که خواندم، یک زندگی نزیسته را زیستم. این همان ادراکی است که ارسطو آن را اساس پابرجا ماندن جامعه میداند. از این روست که میگوید« داستان یعنی الگو و جامعه ای که الگو نمی سازد، رو به فروپاشی است»
ما در این الگوها زاده میشویم برای همین است که آدمها بدون آنکه به طور تخصصی نقد داستان خوانده باشند بسیار خوب میفهمند که کدام داستان درست نوشته شده و کدام غلط و از همین روست که وقتی داستان غلط نوشته میشود کتاب را کنار میگذارد و فیلم را نیمه کاره رها میکند.
من دانش بیولوژیک ندارم. نمیتوانم دربارهی فیزیولوژی و بیولوژی بدن انسان نظر تخصصی بدهم. دربارهی اینکه زنی یا مردی دوست داشته باشد تغییر جنسیت بدهد، تنها نظری که میتوانم بدهم این است: «این حق توست»
پس اینجا کاملا روشن میکنم که این متن دربارهی تغییر جنسیت به هیچ عنوان نظر نمی دهد.
آنچه مرا به فکر واداشته اشکهای این زن بوکسور ایتالیایی است که اولین مشت که به صورتش می خورد میفهمد، قصه درست نیست. این قصه دستکاری شده و ارگانیک نیست. یکجور دوپینگ است که پشت آن رسانه و تبلیغات است و بس.
آنچه لذت بسیار از تماشای یک مسابقه دارد، تعلیق است. تعلیق یعنی معلق نگهداشتن مخاطب بین این و آن. انتظار برای آنکه ببینی بالاخره آخر قضیه چه خواهد شد.
اینجا تعلیقی نیست. همه چیز بر همگان واضح و مبرهن است و همه همان اول میدانیم آخر ماجرا چیست.
به نظر من این قصه درست نیست.
امیدوارم متخصصان حوزهی پزشکی و بیولوژیک از نظرگاه بیولوژیک و جامعهشناسان و روانشناسان از نظرگاه تبعیض جنسیتی به میدان تحلیل بیایند وبه طور تخصصی در این باره نظر بدهند.
#زهرا_عبدی#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران