#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران

#فریدون_مشیری
Канал
Логотип телеграм канала #شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
@sharyaran1401Продвигать
507
подписчиков
13,7 тыс.
фото
11,2 тыс.
видео
661
ссылка
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روز_نگار

فرخنده‌ و گرامی باد زادروز سُراینده‌ی عشق و شور، ستایش‌گر امید و نور، شاعرمیهن‌پرست، مهربان و ماندگار، زنده‌یاد #فریدون_مشیری

( ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ تهران/ ۳ آبان ۱۳۷۹  تهران )

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مى‌شود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مى‌کند
خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مى‌نماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مى‌درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مى‌کنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب

#فریدون_مشیری

نامش مانا

#شهریاران_عاشقان_ایران
#صدای_بیصدایان_باشیم

بانوی مبارز و شجاع
#فاطمه_سپهری 🫶

سر برکشیدم از دل این دود، شعله وار
تا این شب از برابر چشم ترم گذشت

شوق رهایی‌ام در زندان غم شکست
بوی خوش سپیده دم از سنگرم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی که تیر از بَرم گذشت
#فریدون_مشیری

صدای ما بود ، فریادش کنیم

#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#کوچه

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
 یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
#فریدون_مشیری


جواب بانو #هما_میر_افشار به شعر کوچه:

بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه سان می گذری غافل از اندوه درونم
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم
دگر از پای نشستم
گوئیا زلزله آمد
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه ی شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی
تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که زکویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
با تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی
نتوانم نتوانم
بی تو من زنده نمانم

#هما_میرافشار

#شهریاران_عاشقان_ایران
برای #آریامهر_جانم  🤍

حیران نشسته ماه به #تنها نشستنم
وین قطره قطره اشک به مژگان شکستنم

دیوانگی نباشد اگر، شور عاشقی است
شب تا سحر نگاه به مهتاب بستنم

از این دریچه، راه به سوی تو می‌برم
باشد اگر #امید از این #چاه رستنم

پیوسته‌ام به #مهر تو، ای گُل که بنگری
پیوند خویش از همه #عالم گسستنم...

#فریدون_مشیری

#شهریاران_عاشقان_ایران
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تحریم_بایکوت_مبارزات_مدنی


چو شیر از بیشه بیرون آی
و پا در راه فرصت باش

گریزان شو ز نومیدی
رها کن خواب خرگوشی

فروغ صبح بهروزی
به دست آسان نمی‌افتد

تو هم سهمی از آن داری
به میزانی که می‌کوشی.


#فریدون_مشیری


#شاهنشاه_رضا_پهلوی :🩵

ققنوس ایران پس از چهار دهه تکاپو از خاکسترِ خود برخاسته و نور آگاهی، دوباره تابیدن گرفته است. شیران ایران، بی‌تابانه می‌غُرند. انقلاب ملی ما پیروز خواهد شد و قطار ایران، دوباره بر روی ریل ترقی و تمدن قرار خواهد گرفت. خورشید حقیقت، جان و جهان ایران را گرما خواهد بخشید و سیمرغ آزادی، دگرباره در آسمان ایران به پرواز خواهد آمد.

آن روز، نزدیک است.

@OfficialRezaPahlavi


#تحریم_مراسم_حکومتی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
#برای_رضا_شاه_بزرگ❤️
#پدر_ایران_نوین


*با مرگ ماه، روشنی از آفتاب رفت
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت

الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حیات گم شد و شور از شراب رفت

این تابناک تاج خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت

#فریدون_مشیری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#رضا_شاه_روحت_شاد
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاده #چالوس
🎙بانو #مهستی


هر بامداد
تا نور می‌دمد از کوه‌های دور                              
من بال می‌گشايم،
چابک‌تر از نسيم
پيغامِ صبح‌دم را
با شعرهای روشن،
پرواز می‌دهم
انبوه خفتگان را
با نغمه‌های شیرین آواز می‌دهم،

و چه زيباست پيغام صبح...

#فریدون_مشیری
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
#درود_عزیزان_پگاهتان_فرخ‌باد_وباشکوه🫶
روزتان پر امید و نوید

#شهریاران_عاشقان_ایران
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی

هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه‌ی اوست
مثل گُل، صحبتِ دوست
مثلِ پرواز، کبوتر
مِی و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه، دریا، جنگل، یاس، سحَر
این همه یک‌سو،
یک‌سویِ دگر
چهره‌ی هم‌چو گُل تازه‌ی تو!

دوست دارم همه عالم را لیک
هیچ‌کس را نه به اندازه‌ی تو!

#فریدون_مشیری

لحظه‌هاتون سرشار از آرامش عزیزان 🫶

#شهریاران_عاشقان_ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#برای_عاشقان_ایران


دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی، که تیر از پَرم گذشت

سر بر کشیدم از دلِ این دود، شعله‌وار
تا این شب از برابر چشمِ ترم گذشت

شوق رهایی‌ام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوش ِ سپیده‌دم از سنگرم گذشت

با همرهان بگوی: سراغ وطن گرفت
هر جا که ذره ذره‌ی خاکسترم گذشت

خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پاره‌های دل‌ِ پرپرم گذشت

در پرده‌های دیده‌ی من، باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورقِ دفترم گذشت

#فریدون_مشیری

#رای_من_سرنگونی

#سیرک_انتخابات
#شهریاران_عاشقان_ایران
#مرگ_بر_کلیت_جمهوری_انیرانی
#با_مهرورزان 🦋

در نوازش های باد ،
در گل لبخند دهقانان شاد ،
درسرود نرم رود ،
خون گرم زندگی جوشیده بود .

نوشخند مهر آب ،
آبشار آفتاب ،
در صفای دشت من کوشیده بود .

شبنم آن دشت ، ازپاکیزگی ،
گوییا خورشید را نوشیده بود !

روزگاران گشت و... گشت؛

داغ بر دل دارم از این سرگذشت ،
داغ بر دل دارم از مردان دشت .

یاد باد آن خوش نوا آواز دهقانان شاد
یاد باد آن دلنشین آهنگ رود
یاد باد آن مهربانی های باد
« یاد باد آن روزگاران یاد باد»

دشت با اندوه تلخ خویش تنها مانده است
زان همه سرسبزی و شور و نشاط
سنگلاخی سرد بر جا مانده است !

آسمان از ابر غم پوشیده است ،
چشمه سار لاله ها خوشیده است ،

جای گندم های سبز ،
جای دهقانان شاد ،
خارهای جانگزا جوشیده است !
بانگ بر می دارم از دل :
« خون چکید از شاخ گل ، باغ و بهاران را چه شد ؟
دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد؟ »
سرد و سنگین ، کوه می گوید جواب :
ــ خاک ، خون نوشیده است!

#فریدون_مشیری

#شهریاران_عاشقان_ایران
Ey Eshgh
@FereydoonMoshiri
#دوبیتی های #ای_عشق

شعر و دکلمه: زنده‌یاد #فریدون_مشیری

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی می‌بینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

ای عشق، پناهگاه پنداشتمت
ای چاهِ نهفته، راه پنداشتمت
ای چشم سیاه، آه، ای چشم سیاه
آتش بودی، نگاه پنداشتمت

ای عشق، غم تو سوخت بسیار مرا
آویخت مسیح وار، بر دار مرا
چندان که دلت خواست بیازار مرا
مگذار مرا ز دست، مگذار مرا

ای عشق در آتش تو فریاد خوش است
هر کس که در آتش تو افتاد، خوش است
بیداد خوش است از تو، وز هستی ما
خاکسترکی سپرده بر باد خوش است

ای دل به کمال عشق آراستمت
وز هر چه به غیر عشق پیراستمت
یک عمر اگر سوختم و کاستمت
امروز چنان شدی که می خواستمت

@shahryaran_ashkan
#شهریاران_عاشقان_ایران
#کودکان_و_درختان

در پهنه‌ی جهان
انسان برای کشتن انسان
تا جبهه می‌رود
انسان برای کشتن انسان
تشویق می‌شود!

درجبهه‌های جنگ
کشتار می‌کنند
یا کشته می‌شوند

تابوت صد هزار جوان را
پیران داغدار
با چشم اشکبار
بردوش می‌کشند
درخاک می نهند.

....آنگاه کودکان را
تعلیم می‌دهند:
یک شاخه از درخت نبایست بشکنند!

#فریدون_مشیری


#شهریاران_عاشقان_ایران
.

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
این یک دم عمر را غنیمت شمریم
#خیام 

فریدون مشیری برای خیام چنین سروده است:

  #بیدار
چون صبح نشابور، دلی روشن داشت.
بر جان، ز پرند علم، پیراهن داشت.
همواره پیام‌آور بیداری بود،
تاریكی خواب جهل را دشمن داشت.

وارسته‌ی دل به زندگانی بسته.
جز مرگ ز دام هر چه باور رسته.
آن لحظه شناس ِ دم غنیمت دان را،
نیروی یقین به زندگی پیوسته.

بیدارتر از روان بیدار جهان،
با نور خرد رفت به دیدار جهان،
چشم از همه سو گشود در كار جهان،
یک ذرّه نبرد ره به اسرار جهان

هرچند به اسرار جهان راه نبرد،
دانست چگونه راه بایست سپرد،
دانست چگونه خوب می‌باید زیست،
دانست چگونه خوب می‌باید مُرد!

بسیار ز می اگر سخن گفت و ستود،
می در معنا، نمادی از شادی بود.
دنبال نجات لحظه ها می‌گردید
جان را به نشاط، رهبری می‌فرمود.

گر گوش کنی هر سخنش فریاد است
بر خلق، که فریاد به گوشش باد است!
گر در نگری آن‌چه در اندیشه‌ی اوست
پیكار بزرگ #داد با #بیداد است.

#فریدون_مشیری

#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#مرگ_بر_کلیت_جمهوری_انیرانی
#با_مهرورزان🦋

......من از نگاه ماهی در تنگنای تنگ
بی تاب می شوم
وز شرم این ستم که بر این تشنه می رود
انگار پیش دیده او آب می شوم
چون باد با شتاب
از جای می پرم
زندانی حصار بلورین را تا آبدان خانه خاموش می برم
آرام تر ز برگ می بخشمش به آب
می بینم از نشاط رهایی
در آن فضای باز
پرواز می کند
آزاد تیز بال سبک روح
سرمست
بر زمین و زمان ناز میکند
تا در کشد تمامی آن شهد را به کام
با منتهای شوق دهان باز می کند
هر چند
دیوار آبدان خزه بسته
پاشویه ها خراب شکسته
وان راکد فسرده درین روزگار تلخ
دیگر به خاکشیر نشسته
این آبدان اگر نه بلورین
وین آب اگر نه بلورین
وین آب اگر نه روشن مانند اشک چشم
اما جهان او
وطن اوست
اینجاتمام آنچه در آن موج می زند
پیوند ذره های تن اوست
آه ای سراب دور
ما را چه می فریبی
با آن بلور و نور


#فریدون_مشیری

#شهریاران_عاشقان_ایران
.

#شهنامه_چه_میگفت


این دفتر دانایی، این طرفه ره‌آورد،
الهام خدایی‌ست که «فردوسی توسی»
از جان و دل آن را بپذیرفت،
با جان و دل خویش، بیامیخت،
بیاراست، بپرورد؛

ده قرن ِ، فزون است که در پهنه‌ی گیتی
میدان شکوهش را،
کس نیست، هماورد!

دَه قرن ِ ازین پیش
آیا چه کسی دید که این مَرد
با آتش پنهانش
با طبع خروشانش
سی سال، شب و روز، چه‌ها گفت؟ چه‌ها کرد؟

امروز، هنوز از پس ِ ده قرن که این مُلک
در دایره‌ی دوران گشته‌ست،
آیا چه کسی داند سی‌سال در آن عهد
بر این هنری مرد سخنور چه گذشته‌ست؟

انگیزه‌اش از گفتن شهنامه چه بوده‌ست؟
سیمای اساطیری ایران کهن را
آن روز، چرا گَرد ز رخسار زدوده‌ست؟
سی‌سال، برای چه، برای که سروده‌ست!

می‌دید وطن را، که سراپا همه درد است.
می‌دید که خون در رگ مردُم،
افسرده و سرد است.
آتشکده‌ها خالی خاموش
آزادی در بند
لبخند فراموش
بیگانه نشسته‌ست بر اورنگ
از ریشه دگرگون شده فرهنگ...
می گفت که: -«هنگام نبرد است»
با تیغ سخن روی بدان میدان آورد.

سی سال به پیکار، بر آن پیمان، پیمود
جان بر سر ِ پیکارش فرسود و نیاسود
وجدانش بیدار
ایمانش روشن
جان مایه‌ی شعرش همه ایرانی و ایران
طومار نسب‌نامه‌ی گردان و دلیران
نظمی که پی‌افکند،
کاخی که بنا کرد!

شهنامه به ایران و به ایرانی می‌گفت:
- یک روز شما در تن‌تان گوهر جان بود!
یک روز شما بر سرتان تاج کیان بود
وان پرچم‌تان رایت مهر و خرد و داد
افراشته بر بام جهان بود!

شهنامه به آن مردم خودباخته می‌گفت:
بار دگر آن‌گونه توانمند، توان بود،

این دفتر دانایی،
این طرفه ره‌آورد
الهام خدایی
فرمان اهوراست؛
روح وطن ماست که فردوسی توسی
با جان و دل خویش بیامیخت، بیاراست، بپرورد؛
آنگاه چنین نغز و دل‌افروز و دلاویز
در پیش نگاه همه آفاق بگسترد.

#فریدون_مشیری

#بازگشت_به_ایران_شاهنشاهی
#بازگشت_به_شکوه_اندیشه_ایرانی
#شهریاران_عاشقان_ایران
#چو_ایران_نباشد_تن_من_مباد


همه اجزایم با مهر تو آمیخته است
همه ذراتم با جان تو آمیخته باد
خون پاكم كه در آن
عشق تو می‌جوشد و بس
تا تو آزاد بمانی
به زمین ریخته باد!

#فریدون_مشیری

#میجنگیم_میرزمیم_ایران_را_پس_میگیریم
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
#اریامهر_روحت_شاد

#روز_جهانی_کارگر


شوق دیدار توام هست
چه باک
به نشیب آمدم اینک ز فراز
به تو نزدیک ترم، می دانم
یک دو روزی دیگر
از همین شاخه لرزان حیات
پرکشان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم
بسیار هنوز❤️

#فریدون_مشیری

روز جهانی کارگر را به بزرگترین حامی کارگران و دهقانان و زحمتکشان باید خجسته باد گفت که در انقلابی چون قلب و روح پر مهرش سپید ، چون پدر الگویی برای شهریاری ارزو شده و خوشبختی همگانی در اندیشه اشو زرتشت بود

احمق ها و ماموت هایی که فهمی از پادشاهی ندارند و حداکثر هنرشان کپی از دست این و ان نویسنده خارجی یا چون مرغان مقلد واگویه کردن انست ، بهترست انقلاب سپید را مرور کنند و فقط یک نمونه غربی یا شرقی بما ارائه دهند
همان انقلابی که کارگران را در سود کارخانجات شریک ، دهقانان را صاحب زمین، برابری زنان با مردان را نهادینه و.... کرد
همان انقلابی که هر ایرانی را شاه میخواست
طاهریون برایمان از سلطنت جاویدان میگویند!!

براستی این خاندان غرق مهر به ایران و ایرانی اند و فترت واقعی در سیستم شاهنشاهی و مکتب پهلوی بوده است


#زنده_و_جاویدباد_سلطنت_پهلوی
#جانم_فدای_ایران__جانم_فدای_شهریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنرمندان_ایرانزمین

#یوسف_بهکار🫶
ای ایران

من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقی‌ست می‌مانم
من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم
امیدِ روشنایی گرچه در این تیرگی‌ها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه می‌رانم
من اینجا روزی آخر از دلِ این خاک با دستِ تهی گُل بر‌می‌افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغِ کوه چون خورشید سرودِ فتح می‌خوانم
و می‌دانم تو روزی باز خواهی گشت.

#فریدون‌_مشیری

#ایران_را_پس_میگیریم
#ایران_را_دوباره_خواهیم_ساخت
Ещё