از میان ۱۹۳ کشور جهان، ۱۵۲ کشور بخشی از این طرح هستند. و یک ویژگی بسیار رایج که بسیاری از این کشورها دارند این است: آنها بدهکار بدهی دلاری به دولت آمریکا یا سایر وامدهندگان غربی هستند.
این جایی است که استراتژی چین میتواند واقعاً هوشمندانه شود. چین میتواند از دلارهای آمریکایی خود برای کمک به کشورهای کمربند و جاده در پرداخت بدهیهای دلاری آنها به وامدهندگان غربی استفاده کند. اما کلید اینجاست: در ازای کمک به این کشورها برای تسویه بدهیهای دلاری آنها، چین میتواند ترتیبی بدهد که بازپرداخت به یوان، یا منابع استراتژیک، یا از طریق سایر ترتیبات دوجانبه انجام شود.
این یک برد سهگانه برای چین ایجاد میکند: آنها از شر دلارهای اضافی خود خلاص میشوند، به کشورهای شریک خود کمک میکنند تا از وابستگی به دلار فرار کنند، و همچنین ادغاق اقتصادی این کشورها با چین را به جای آمریکا عمیقتر میکنند.
برای کشورهای کمربند و جاده، این جذاب است زیرا میتوانند از دام بدهی دلاری (و تهدید تحریمهای مالی آمریکا) فرار کنند و احتمالاً شرایط بهتری با چین دریافت کنند که به توسعه آنها کمک خواهد کرد.
در واقع، این چین را به عنوان واسطهای در قلب سیستم دلار قرار میدهد، که در آن دلارها در نهایت همچنان به آمریکا باز میگردند - فقط از مسیری که نفوذ چین را به جای آمریکا میسازد و به تدریج توانایی آمریکا برای تأمین مالی خودش را تضعیف میکند (با تمام پیامدهایی که این بر تورم و غیره دارد).
در این مرحله، احتمالاً به خودتان میگویید "بیا، راهی وجود ندارد که چین بتواند این کار را انجام دهد، دولت آمریکا مطمئناً ابزارهایی در اختیار دارد که از این اقدامات جلوگیری کند". و پاسخ، به طور شگفتانگیزی، این است که آمریکا در واقع کار زیادی نمیتواند انجام دهد که خودش را به نوعی تضعیف نکند.
واضحترین پاسخ تهدید تحریم علیه کشورهایی - مانند عربستان سعودی - یا نهادهایی که اوراق قرضه دلاری چین را میخرند، خواهد بود. اما این نشان خواهد داد که داراییهای دلاری در واقع از مداخله سیاسی آمریکا امن نیستند، و این کشورها را بیشتر تشویق به تنوع میکند و مشکل را تشدید میکند. قدرت دلار تا حدی از اثرات شبکه ناشی میشود - همه از آن استفاده میکنند زیرا همه دیگران از آن استفاده میکنند - اما همانطور که با تحریمات روسیه دیدیم، این یک لحظه هماهنگی برای کشورها برای حرکت با هم ایجاد میکند که این اثرات شبکه را تضعیف میکند.
گزینه دیگری میتواند این باشد که بانک مرکزی فدرال نرخ بهره را افزایش دهد تا اوراق قرضه ایالات متحده را جذابتر کند. اما این خود شکستآور خواهد بود: این کار هزینههای استقراض دولت ایالات متحده را در زمانی که آنها در حال مبارزه با کسری بودجه عظیم هستند افزایش میدهد و احتمالاً منجر به رکود اقتصادی میشود. و چین، با دریافت نرخهای مشابه با ایالات متحده، میتواند به سادگی هر افزایش نرخی را مطابقت دهد.
ایالات متحده همچنین میتواند به سراغ "گزینه هستهای" محدود کردن توانایی چین در پاک کردن معاملات دلار برود، اما این کار عملاً بلافاصله سیستم مالی جهانی را تکهتکه میکند و نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی را تضعیف میکند - دقیقاً همان چیزی که ایالات متحده میخواهد از آن اجتناب کند. و با توجه به اینکه چین مهمترین شریک تجاری اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان است، هیچ چیز به اندازه این مشخص نیست که ایالات متحده در این بازی برنده شود... خلاصه، به نظر میرسد این حرکتی شبیه به تای چی "چهار اونس جابجا کردن هزار پوند" (四兩撥千斤) توسط چین است، با استفاده از نیروی حداقلی برای هدایت قدرت دلار به روشی که به نفع چین است.
اما همانطور که در ابتدا نوشتم، در این مرحله این احتمالاً فقط یک پیام از چین به دولت آتی ترامپ است: "ما میتوانیم این کار را انجام دهیم بنابراین شاید بسیار دقیق فکر کنید درباره تمام چیزهای زشتی که در ذهن دارید..." زیبایی این حرکت در این است که چقدر از نظر استراتژیکی زیبا است: این کار برای چین تقریباً بدون هزینه است تا نشان دهد، اما واشنگتن را وادار میکند تا برخی احتمالات بسیار ناراحتکننده را در نظر بگیرد.
#ارنو_برتران
#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران