#روهام_نامه #قسمت_دومروهام از مس به سمت
#قلعه_عباس_اباد رفت و چون در آنجا بسته بود وارد نشد وبه
#استوه وارد شد مردمان استوه فرهنگ بالایی داشتند و از روهام استقبال کردند استوه دارای سه محله بود یکی لر و یکی ترک و یکی فارس روهام با سه زبان بامردم صحبت کرد و از همنشینی با اقوام لذت برد.مقصد بعدی روهام
#گازران بود روهام به مردم گازران گفت پیشگوهای کزازی گفته اند در آینده شاعری بنام از این دیار برمی خیزدکه نامش
#ادیب_الممالک است و در زمان خود بزرگترین چهره ادبی خواهدشد. بعد آن یکسره به
#کندآب رفت از دور قلعه ای را مشاهده کرد با حصار و باروهای بلند، کنداب مکان پر جمعیتی بود مردم کند اب ترکی تکلم میکردند و از روهام استقبال کردند و از اوخواستند که آن هارا از دست اپوش که باعث کندی آب رودخانه میشود نجات دهد و روهام به نزد اپوش رفت واز او درخواست کرد آب را کم نکند تا مردم از آن استفاده کنند و اپوش عصبانی شده و به روهام حمله کرد و روهام با اپوش درگیر شد و اورا به بند کشید و در
#سیردر کوه زندانی کرد و مردم کنداب خوشحال از زیاد شدن آب نام کنداب را به
#خنداب تغییر دادند .روهام چن روزی مهمان خندابیان بود و به
#دیز آباد رسید در نزدیکی دیز آباد پلی قدیمی از جنس آجر بود که معماری زیبایی داشت وبرای عبور مردم شراء به سمت
هگمتانه ساخته شده بود ,روهام تصمیم گرفت روزی به
هگمتانه سفر کند روهام از زیر پل خدابنده رد شد و
#جوشیروان رسید از روی آب با مردمی که برای خوشامد گویی آمده بودند دیدار کرد از
#شاوه و
#دهچال گذشت و به
#شاهپور_آباد رسید این شهر را شاهپور رومی وزیر سیاوش ساخته بود که در گذشته آن را شهپورگرد میخواندند روهام سوار بر قایق از
#سیران گذشت وبه
#چزان رفت گویی این روستا را بر روی آب ساخته بودند از حاصلخیزی و پرآبی چیزی کم نداشت فراوانی آب آن به گونه ای بود که اگر کودکان با مشت خود زمین را میکندند آب از آن جاری میشد و مردم در آنجا برنج میکاشتند چزان آخرین روستای تحت فرمانروایی ولایت کزازیان بود و بعد از چزان وارد
#راهگرد شد که از ولایت
هگمتانه بود رهجرد در نزدیکی آب انبار بود ,در روستای
#آب_انبار ,مخزن آبی عظیم بود که آن آب را برای مواقع خشکسالی ذخیره میکردند و به دستور جمشید جم بنا گشته بود بعداز راهگرد به
#فیروز_آباد رسید که مردم آن اهالی فیروز آباد فارس بودند وبعد از مهاجرت به اینجا و ساخت ده این نام را برآن نهادند.روهام پس از گذشتن از
#عاصم_آباد و
#شیرینیه به
#دیزج رسید در دیزج دژ فرماندهی مرزبانی ولایت
هگمتانه وجود داشت و با گذشتن از این ده رسما وارد ولایت
هگمتانه شد شبی را در آنجا گذراند و به
#قهاوند روانه شد از قهاوند راهی مستقیم به
هگمتانه بود و روهام تصمیم گرفت به
هگمتانه برود ولی دل نگران قایقش شد و تصمیم گرفت بعدا برای بازدید به آنجا برود. چند فرسخ پایینتر رودی بنام
#سیمینه_رود از دیار
#هگمتانه به
#رود_شراء ملحق میشد و رود پر آبتری بنام
#قره_چای را تشکیل دادند. روهام در قره چای رود بسرعت پیش میرود......
این داستان ادامه دارد....
@sharraTelegram