«اگر ایران به جام نرود، تا آخر ترم سر کلاس نمیآیم»
#دو_واحد_تاریخ❇️ استرالیا دو تا زده بودمان. وقتی هم نمانده بود. داشتند تکهپارهمان میکردند، تماشاگر مستشان هم حمله کرد تور را درید. توی حالت عجیب و مرگآوری گیر کرده بودیم. انگار نتیجه و صعود برایشان بس نبود، قرار بود داور که سوت آخر بازی را زد، بازیکنانشان بروند رختکن، تماشاگرهایشان بیایند بریزند سرمان. اینها که میگویم همه یادشان هست. این هم یاد همه هست که تصویر ارسالی انگار یکی دو فریم کم داشت و یک پرش خاصی توش بود و همین همهچیز را دلهرهآورتر کرده بود. بعد اتفاق غریبی افتاد، در یک شلوغی توپ گموگور شد و چند ثانیه آن وسط چند تا لنگ و لگد پرت شد سمت هم، یکهو دیدیم توپ توی گل آنهاست. خلاف جهت بازی، ۱-۲ شد. پا گذاشته بودند روی گلوی ما داشتند خفهمان میکردند، داشتیم آن زیر دستوپا میزدیم و يکھو توی دستوپا زدن، توپ خورده بود به دستمان، پایمان، نمیدانم کجایمان و گل شده بود.
🔸 اینها را
#احسان_عبدیپور در اول روایت «پاتیلها را لت میزنم» میگوید و بعید است بتوان توصیف بهتری از حالوهوای ایرانیها حوالی ساعت دوی بعدازظهر ۸ آذر ۷۶، یعنی دقیقه ۷۰ بازی برگشت ایران و استرالیا در ورزشگاه کریکت ملبورن در آخرین بازی مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه پیدا کرد. و البته چهار دقیقه بعدش هم «کریم باقری، دایی، یه فرصت خوب، حالا پشت مدافعان، خداداد عزیزی، توی دروازه، توی دروازه، گل، گل برای ایران، خداداد عزیزی، باز هم روی زمین، باز هم روی زمین، توپ رو تو دروازه میکاره، ایران دو استرالیا دو» و مارک بوسنیچی که از فرط تماشای صحنه آهسته گل خداداد، میترسیم آخرش یکبار توپ از کنار پایش رد نشود و نرویم فرانسه.
🔸 آذر ۷۶ روزنامه نبود، ولی نشریه
#نقطه_سرخط در شماره ۱۶ خود که مربوط به آبان و آذر ۷۶ بوده، ستونی را اختصاص داده به چند روایت کوتاه از حالوهوای شریف در ۱ و ۸ آذر ۷۶ و بازیهای رفت و برگشت ایران مقابل استرالیا.
🔸 بازی اول
▫️مسابقه فوتبال ایران و استرالیا در هال ابنسينا، دانشکده مکانیک، کتابخانه مرکزی، سالن سمعی بصری مهندسی شیمی و دانشکده متالورژی از طریق تلویزیون پخش شد.
▫️کلاس درس ریاضی با درخواست اکثریت دانشجویان زودتر از همیشه تعطیل شد.
▫️پس از اینکه استرالیا گل اول را وارد دروازه ایران کرد، تعداد زیادی از دانشجویان با داد و بیداد سالن سمعی بصری مهندسی شیمی را ترک کردند.
▫️یکی از دانشجویان به سرایدار مرکز گرافیک تلفن زده بود و خود را به جای مهندس متقی
پور معرفی کرده بود که کلاس را تعطیل کنند. البته مهندس متقی
پور دانشجویان را در میان پلهها دیده بود و به کلاس برگردانده بود.
▫️موقع پخش مسابقه اکثر کلاسها در سطح دانشگاه تعطیل بودند، اما تربیتبدنی کلاسهایش را تعطیل نکرد.
▫️بعد از مسابقه اول یکی از اساتید از دانشجویان پرسید: «فکر میکنید ایران به جام جهانی صعود کند؟» دانشجویان جواب دادند: «خیر»، استاد گفت: «شما چهطور طرفدارانی هستید؟ اگر ایران به جام نرود، تا آخر ترم سر کلاس نمیآیم.»
🔸 بازی دوم
▫️ساعت ۱۲/۵ سر یکی از کلاسها یکی از دانشجویان اجازه گرفت تا از کلاس خارج شود و علت آن را داشتن امتحان میانترم بیان کرد. استاد با دادن اجازه به او پرسید: «کس دیگری امتحان فوتبال ندارد؟!»
▫️ساعت ۱/۵ بعدازظهر امتحان میانترم استاتیک مهندسی شیمی، در حالی که بچهها همگی در سر جلسه امتحان ایستاده بودند، لغو شد.
▫️بعد از گل اول استرالیا در سالن سمعی بصری مهندسی شیمی یکی از دانشجویان طرفدار استرالیا شده بود که در پایان مسابقه کتک مفصلی خورد.
▫️گروهی از تماشاچیان بازی در وقت تلفشده یک صدا فریاد «یا علی مدد»، سر داده بودند. در بین فریادکنندگان یک دانشجوی کلیمی نیز به چشم میخورد.
▫️بعد از گل دوم ایران به استرالیا یکی از اساتید دانشکده مکانیک به شدت گریه میکرد.
▫️یکی از اساتید دانشگاه (خانم مهندس ...) بعد از گلهای ایران از خوشحالی بالا و پایین میپرید.
▫️در وقت اضافی طولانی در دانشکده مکانیک دانشجویان داد میزدند: «داور چیتوز گرفته».
▫️بعد از شنیدن خبر صعود ایران یکی از آقایان در آزمایشگاه فیزیک سجده نمود.
▫️استاد محاسبات دانشکده کامپیوتر به خاطر صعود ایران به جام جهانی ۰.۵ نمره به همه دانشجویان ارفاق کرد.
t.me/sharifdaily/4570@sharifdaily