یک
این گفت: عدمسازِ غمانگیزی بود
آن گفت: سبکتازِ ستمخیزی بود
پاییز گذشته بود و حیران بودم
جز جذبهی چشم تو مگر چیزی بود؟
دو
یا قاصدکی در تلهی پرچین است
یا با دل غنچه، عقدهای دیرین است
باران یعنی از تپش دلتنگی
در گوشهای از جهان، کسی غمگین است
سه
با هرچه بلاست روبهرو بعد از تو
سرگشتهی شهر، کو به کو، بعد از تو
من با غم بیکسی ولی میسازم
آه! این دل تنگ را بگو، بعد از تو
#امیر_مرادی#دوره_اول_آفتابگردانها#ما_همه_آفتابگردانیم@Aftab_gardan_ha