آزار و اذیتهای جنسی در تظاهراتها
اين نوشته بهانهاي ست براي مرور خاطرات روز تشییع پیکر هاشمی رفسنجانی...
✍زهره رجبی
🔻با بچههاي ستاد انتخابات ٧ اسفند ٩٤ رفتم( ستاد ليست اميد)، يكي از پسراي ستاد و چند تا از دخترا همراه هم بوديم ، سرمايه كمنظيري كه فعاليت با اعضاي فعال و صميميش منو در اون مقطع از زندگیم زنده و اميدوار كرد، من در كنار اين دوستان فعال و فرهيخته در ده روز منتهي به انتخابات با سرمايه اميد و دستان خالي با هدف گسترش خير
عمومي و اصلاحات تدريجي خيابان هاي تهران را فتح كرديم؛
🔻حالا دوباره در روز٢٢ دي ٩٥ كنار هم بوديم، بعد از مدت كوتاهي با قوت قلب جمعي، شعار دادنو شروع كرديم، سرشار از انرژي و شور بودیم در خيابان، اما نميخوام فقط به نوشتن یک متن احساسي و پرشور اكتفا كنم!
🔻همون شب در گروه ستاد نوشتم كه آزار و اذيت خياباني شديد بود و وحشتناك !! و بعد فهميدم كه فقط تجربه ما چند دختر همراه هم نبوده، و پسري كه همراه ما بود، واقعا مونده بود چه كار كنه!!
🔻بهمون چندبار گفت حتما باهاشون برخورد كنيم،من براي اولين بار به شدت برخورد كردم، حتي دو نفرو كتك زدم، به شدت اذيت شديم، همش فوبيا داشتم و بر ميگشتم پشت سرمو نگاه مي كردم!براي دقايقي از جمع جدا افتادم به دليل حضور ماشينها درست مقابل دانشگاه تهران و فشار و ازدحام خارج از تصور!! ماشين اول بي محابا وارد جمعيت ميشد براي سردار مهمي بود گويا!!!، رو به ماشين فرياد زدم نميبينيد جمعيتو، براي مردم ارزشي قائل نيستين شماها؟بعد بين دو تا ماشين گير افتادم، راننده ماشين دوم با فشاري كه به پدال داد پامو له كرد، داد و هوار كردم و با كمك یک عكاس اومدم بيرون، اما فشارها و دست ماليها درست مقابل دانشگاهي كه چهار سال منو ساختار شكن، مستقل و.. بار اورده بود؛ سبب شد ارزو كنم كاش همسرم در اين لحظه واقعا نقش محافظت كننده رو داشت و اينجا بود؛ دقايقي بعد، خانم چادري از جناح ديگه كه روي داربست گير افتاده بود رو كمك كردم تا با هم از اون بلبشو خارج بشيم...
نمي دونم اين اقدامات آزار دهنده سازماندهي داشته يا نه! من بعيد ميدونم!
🔻موضوع
#آزار و اذيت خياباني حدالقل چند سال گذشته جز موضوع تحقيقم بوده، اين مساله بسيار جدي ست و تبديل به مساله اجتماعي شده و نياز به بررسي و تحقيق و پيدا كردن راهحل داره! اما در متنهاي احساسي مردهاي حاضر در مراسم كمتر ديدم به اين موضوع اشاره بشه..
🔻#فضاي_عمومي دريغ شده از زنان در اين مراسمها و
#سلطه_مردانگي، عدم تعادل در حمايت از حضور زنان را بدجور به رخ ميکشه...
ياد مقالهای درباره ميدانالتحرير قاهره افتادم اون روز، شايد اگر مراسم به شب ميرسيد ما هم مثل زنان مصري، تجربيات وحشتناكتري داشتيم..
🔻پیشنهادم این است که ما زنان با حضور در فضاهای عمومی، ساختارهاي نامتساوي و بيعدالت
#شهري رو با حضور قدرتمند زنان بشكنيم؛ بايد عرصه براي بروز احساسات و حرفهاي نگفته پيدا كنيم و درك كنيم كه جامعه ما نياز به گفتگو و ديالوگ بين جناحهاي مختلف داره، بايد صداهاي خاموش و بلند در كنار هم شنيده بشن تا ما هم مثل تجربيات موفق كشورهايي مثل سوئد، روزي به حق تجمعات آزاد گروههاي مخالف و منتقد احترام بذاريم و زنان با احساس
#امنيت بيشتري در اين تجمعات حاضر بشن...
(تعدادی از همراهان ما آن روز بازداشت شدن و بعد از یکی دو روز آزاد شدند خوشبختانه!)
@Shahr_Zanan