Смотреть в Telegram
خرّاد برزین [ب۱۵۳۶. یکم] یوستی در نامنامه ایرانی (ص۱۷۸) می‌نویسد که اگرچه فرهنگ‌های فارسی این نام را به زبر یکم ثبت کرده‌اند، ولی چون این نام با آتش مقدس آذرخُرّاد یا آذررام‌خُرّاد در شاهنامه یکی است که همان نام آذرخُرّه است از اینرو خرّاد به پیش یکم درستتر است. - و اما این مرد که در پادشاهی پرویز بارها خردمندی و زیرکی او ستوده شده است (← بیت‌های ۱۱۲۹-۱۱۳۴، ۱۱۵۵- ۱۱۵۹، ۱۴۵۰-۱۵۰۴، ۱۵۳۶- ۱۵۳۸، ۲۴۸۸ بجلو)، در زمان هرمزد نیز به زیرکی آوازه داشت و ساوه شاه را فریفت ← هفتم ۵۱۳ / ۵۸۴ بجلو). در زمان شیرویه، او مردی پیر، ولی همچنان کوشا و ارجمند بود (هشتم ← 18/324 بجلو). او گویا از نواحی شمال ایران بود. چون بهرام چوبین مردم شهر او را ماهی‌فروش و خود او را ماهیگیر مینامد (← هفتم ۵۳۱ / ۷۹۷ - ۷۹۹). او همچنین در ایجاد دشمنی میان هرمزدِ بدبین و بهرام مغرور بی‌تأثیر نبوده است و سرانجام همین مرد است که به فرمان پرویز به پیامبری پیش خاقان میرود و زن او خاتون را بر ضد بهرام میفریبد تا بهرام به قتل میرسد ( ← بیت ۲۴۸۶) بجلو). نام او در الأخبار الطوّال (ص ۸۰ و دیگر جا)، نهاية الأرب (ص ۳۸۶، ۳۸۷، ۳۸۹) و غرر السّیر (ص ۶۷۶) هرمزد جُرابزین و در نهاية الأرب (ص۳۸۲) همچنین یزدک کاتب ثبت شده است. بلعمی در شرح یک رویداد (تاریخ دوم ص ۷۶۸) او را هرمز خرابرزین (→ جزابزین؟) و در جاهای دیگر مردان شاه نامیده است. طبری (تاریخ دوم ص ۱۰۰۱) و ابن بلخی (فارسنامه، ص ۱۰۲) نام او را تنها هرمز نوشته‌اند، ولی در مجمل التواریخ (ص ۷۸ و ۹۶) نام او برابر با شاهنامه خرّاد برزین است. به گمان نگارنده دور نیست که جرابزین گشته همان خرّاد برزین باشد. در منابع غربی، چنانکه نولدکه (تاریخ ایرانیان و تازیان، ص ۲۸۹ پ۱) گزارش کرده است نام او زَلابزان و زَلَبران ثبت شده است چنانکه نولدکه می‌نویسد، به گزارش ثئوفیلاکتوس این مرد را برای مأموریت‌های دشوار برمی‌گزیدند که با آنچه دینوری و ثعالبی و ابن بلخی دربارۀ زیرکی و هوشمندی و مکّاری او نوشته‌اند سازگار است و توصیف‌های شاهنامه را دربارۀ او تأیید میکند و روشن میسازد که این مرد در زمان خود و سالها پس از آن در میان ایرانیان از آوازۀ ویژه‌ای برخوردار بود. خالقی مطلق، جلال؛ یادداشت‌های شاهنامۀ فردوسی؛ ج ۱۱؛ ص۵۶ ؛ داستان خسرو پرویز @shahnameh1000
Telegram Center
Telegram Center
Канал