#بهمن
من: آنکه رفت و هیچ زمان برنگشت! من
او که پناه برده به اعماق غار هام
من: زخم، خنده، لهجه ی خونگرم رشت! من
برلین نصف و نیمه به دستِ حصار هام
من لنگرود و خاطرهای عاشقانه ام
من: رودسر، دو پای به حالِ گریختن
من ردِ پای ترکیه بینِ ترانهام
من: دست و پا در آتنِ در حالِ ریختن
من: خانه روی تاول و ماسوله بر دمَل
میخواستم سر از همه جا در بیاورم
من روح چند تا جسدم از سیاهکل
در آسمان ابری لندن شناورم
من: خاک گرم فومن و طعمِ کلوچه هاش
من: یک کلاغ پیر، کر از قیل و قال خود
من: کُلن سرد و دربه دری توی کوچه هاش
در من کسی ست، شاهد مرگ و زوال خود
من گریه ام! تداوم باران انزلی
کشتی نشسته است درونم به خاک و گل
من: آخرین مسافرِ بر روی صندلی
من: درد مانده منتظرم در بروکسل
من کلبه های تالش مستم، سیاه مست
سوراخی از عرقسگی از کله تا کبد
مغزم که زیر زلزله ی شهر مانده است
من رودبارِ له شدهام در دلِ سوئد
من یک فراری ام، شبحی چندگانه ام
یک خارجیِ منتظرِ لحظه ی دیپورت
من مردهام! جنازه ی در راهِ خانه ام
من اَملشم که خاک شده در فرانکفورت
من: خانه روی تاول و ماسوله بر دمَ
میخواستم سر از همه جا در بیاورم
من روح چند تا جسدم از سیاهکل
در آسمان ابری لندن شناورم
🆔 @SHN_RADiKAL🔺