من روز گمشدهتانم
زمان مردهتان
و آرزوی بر باد رفته...
بر لبانتان نگاهداریدم
در قلبتان جا دهید
و در افق پهنهی نگاههاتان بگسترانیدم
شیونوار و تیز -حقیقتسان
از پنجرهی گشودهی قلبها
-میآیم
من کلام اشباعشده در ابرها هستم
که با بهاران بر زمین میبارم
و در لرزش رنگها فرو میشوم
من آرزوی نجستهی شمایانم
آرزویی که جویای آنید
-شعر.
💦گالوست خاننس، ترجمهی احمد نوریزاده، کتاب «سلام بر تو ای انسان»، ۱۳۵۶
#شعر
@shahinkalantari