جای خواندن هر کتاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشاهین کلانتری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتردیدار @Tardidar
بابک روشنینژاد در پارهیی از کتاب «از نابهنگاهی فرهنگ»، پس از توصیف فضای اتاقش مینویسد «کاش مادام بوواریِ فلوبر را اینجا میخواندم. با اینکه فضای آن به ظاهر بیربط با جایی است که در آن هستم. عیبی ندارد. کتابهای دیگری هستند که خواندنِ آنها میتواند همراه با تجربهی بود در این مکان باشد.»
به برخی از کتابهای محبوبم اندیشیدم و اینکه دوست داشتم آنها را کجا میخواندم:
کاش «شب یک شب دو» بهمن فرسی را در یکی از کافههای خیابان کریمخان میخواندم.
کاش شعرهای مسعود احمدی را در ساحل عباسآباد میخواندم.
کاش «ناکجاآباد» جعفر مدرس صادقی را در صحراهای صائینقلعه میخواندم.
کاش «شب هول» هرمز شهدادی را در اصفهان میخواندم.
کاش «برکههای باد» رضا جولایی را در قطاری به سمت شیراز میخواندم.
کاش شعرهای رودکی را پنجکند تاجیکستان میخواندم.
کاش «اتاقی در هتل پلازا» نیل سایمون را در کرمان میخواندم.
کاش «قهرمان فروتن» یوسا را در لیما میخواندم.
البته از هر یک از این جاها گوشهیی خاص را در ذهن دارم.
شما هم بگویید.
#یادداشت_روز
@shahinkalantariShahinKalantari.com