شهدا شرمنده ایم

#شهید_عباس_بابایی
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shahidsharmandeimПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
🔷 یک خاطره : از شهید عباس بابایی

#برنامه_به_توان_خدا
#شهید_عباس_بابایی
🔆
@shahidsharmandeim
🌷🌷🌷
🌷🌷
🌷
#شهید_عباس_بابایی
(خاطره ای به نقل از صدیقه حکمت همسر ودختردایی شهید 🌷)

#شهدا
#عرفان_عملی

@shahidsharmandeim
#عاشقانه_شہدا 🌹

بهم میگفت:
ملیحه...!😊
مایه نگاه ڪردن داریم!👁
یه دیدن!🙄

من توی خیابون شاید ببینم،
اما #نگاه نمیڪنم👁👈🏻.💚

#شهید_عباس_بابایی🌸

@shahidsharmandeim
یا الله...
❤️عاشقانه های شهدا❤️

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

پسر عمه م بود😊
با هم و تو یه محله بزرگ شده بودیم...
مثه برادرم بود...
سرمو مینداختم پایین و تند تند از مدرسه میومدم خونه...
زیر چشمی میدیدمش...
که موقع برگشتنم از مدرسه...
ایستاده کنار کوچه...دم در خونه شون...منتظر...
کوچه رو قرق میکرد تا کسی مزاحمم نشه😡
صبر میکرد تا من بیام و رد شم...
بی هیچ حرفی...
به خونه که میرسیدم خیالش راحت میشد...
۱۶سالم بود که اومد با پدر مادرم صحبت کرد... اومده بود خواستگاریم🙈💕
مادرم بهش گفته بود:
با ازدواج فامیلی...
با زود ازدواج کردن و...
با نظامی ازدواج کردن من مخالفه...
بابامم تبعا مخالف بود...
ولی اون سمج گفته بود...
"اگه این کار نشه،خودمو از هواپیما میندازم پایین😡!"
مادرم گفت:
"اگه خود ملیحه نخواد چی🤔؟!"
گفت:
"اگه خودش نخواست...
همسرشو باید خودم انتخاب کنم😔😓
جهیزیه شم خودم تهیه میکنم😥
بعدشم میرم ناپدید میشم😓💔
وقتی دیدن به هیچ صراطی مستقیم نیست...
گفتن برو با ننه بابات بیا...
قبل رفتن گفت:
"پس شمام قبلش با ملیحه صحبت کنید...
ببینید اصلا خودش میخواد...💕"
وقتی فهمیدم شوکه شده بودم😦😳...یه باره ازش متنفر شدم😡😣...
مهری که بعنوان پسر عمه بهش داشتم هم از دلم پاک شد😒
ازش بدم اومده بود...
مادرم سعی میکرد متقاعدم کنه واسه این ازدواج...💕
گفتم:"مگه من تو این خونه اضافه م که میخواید ردم کنید...💔
شما که همش با زود ازدواج کردنم مخالف بودید...نمیخواااام😡
هر طوری بود متقاعدم کرد...
آخرشم گفتم:
"هر چی شما و بابا بگید..."
بعله رو گفته بودم دیگه😊
بخاطر خاطرات دوران بچگی👧👦
تصورش بعنوان شوهر آیندم کمی وقت میبرد
ناراحتیم زیاد طول نکشید...
گمونم تا غروب همون روز😌!!!
تازه فهمیدم چقد دوسش دارم😍😍😍
با پدر مادرش رسماً اومد خواستگاری☺️💍

#حکایت_همچنان_باقیست...
#شهید_عباس_بابایی


@shahidsharmandeim