شهدا شرمنده ایم

#زنان_مجاهد
Канал
Логотип телеграм канала شهدا شرمنده ایم
@shahidsharmandeimПродвигать
57
подписчиков
8,72 тыс.
фото
2,02 тыс.
видео
638
ссылок
سلام عزیزان هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت ادمین کانال @arainezhad 🌷ثبت کانال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی🌷 http://t.center/itdmcbot?start=shahidsharmandeim
ازم خواست یہ روزبهش مرخصے بدم
منم گفتم برو.🙂

وقتے شب برگشت حسابے میلنگید.🤕
اول فڪرڪردم تصادف ڪردہ😰
ولے هرچے ازش پرسیدم
نگفت چے شدہ...🤔😕
بالاخرہ بعدازڪلے اصرارگفت:
پابرهنہ روے لولہ هاے نفت راہ رفتم😳😁

گفتم مگہ زدہ بہ سرت؟😳
تو این افتاب داغ؟☀️😳
گفت:
این چندوقت خیلے ازخودم غافل شدہ بودم😔 بایداینڪارومیڪردم تایادم بیاد چہ آتیشے منتظرمہ..!😨😭

گفتم:تو و اتیش جهنم ؟!
توڪہ جزخدمت ڪارے نمیڪنے!😊❤️

گفت:تواینطور فڪرمے ڪنے...
ولے من خیلے گناہ دارم😭
بعضے از اشارہ ها
یا بعضے سڪوت هاے نابہ جا،
اینا همہ گناهان ڪوچیڪے هستن ڪہ چون تڪرارمیڪنیم برامون عادے میشہ 😣
واسہ همین دائم بایدحواسمون جمع باشہ...! 😓     


#شهیدہ_مریم_فرهانیان
#دختران_انقلابی
#زنان_مجاهد
#زندگی_به_سبک_اسلامی

@shahidsharmandeim
یه شب بارونی بود.🌧
فرداش حمید امتحان داشت.📚📝
رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن ظرفها .
همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم ایستاده.

گفتم اینجا چیکار میکنے؟
مگه فردا امتحان ندارے؟

دو زانو کنار حوض نشس و دستهای یخ زدمو از تو تشت بیرون آورد و گفت:
ازت خجالت میکشم 😓😌
من نتونستم اون زندگے که در شان تو باشه براتــ فراهم کنم.😔😢
دختری که تو خونه باباش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه ...😓

حرفشو قطع کردم و گفتم :
من مجبور نیستم .🙂
با علاقه این کار رو انجام میدم. 😊

همین قدر که درک میکنے. میفهمے.
قدر شناس هستے برام کافیه. 😊😇


همسرشہید
سیدعبدالحمید قاضی میرسعید


#همسر_شهید
#شهید_قاضی_میرسعید
#زنان_مجاهد
#زنان_انقلابی
#زن_زندگی
#زندگی_ساده


@shahidsharmandeim
از همون روز اول میدونستم
به کسی دارم دل میبندم...
که به چیز باارزش تری دل بسته و...
اگه راهی پیدا کنه،
واسه رسیدن بهش،
نباید مانعش بشم!
وعده های خدا رو باور كرده بودم...
واسه همين
وقتي اومد خواستگاريم🚶💐
نپرسيدم
چقدر پول دارے؟💵
مدل ماشينت چيہ؟🚗
به #ضمانت_خدا ايمان داشتم و ميدونستم
مثل بعضی از بنده هاش...
زير حرفش نميزنه
بله رو گفتم 💞💍
زندگی تازه ای رو كنار ايّوب شروع كردم😊💕

همه ميدونستن كہ
قصد دارم با يه #جانباز ازدواج كنم💕
يه روز با هم از خيابون رد میشدیم👫
دوستم ما رو با هم ديد...
با لحن خاصی تو گوشم گفت:😏
تو كه ميخواستی زن یه جانباز بشے...!
چے شد پس...؟!
ظاهرش هیچ نشونی از جانبازے نداشت
ولے كسی نميدونست...
نوک پا تا سرش...
یه جای سالم واسش نمونده از ترکشا😔
"ایوب بلندی"
اگرچہ جسم سالمے نداشت اما...
روح بلندی داشت...
هر چی از عمر زندگیمون میگذشت...💕
بيشتر باورم ميشد...
كه تو بله گفتن بهش اشتباه نكردم...

#گویند_چرا_تو_دل_به_ایشان_دادی
#و_الله_که_من_ندادم__ایشان_بردند


کلاسم که تموم شد،
دیدمش دم در ایستاده...👨
واسم دست تکون داد...👋
اخمام رفت تو هم 😒
بازم اومدی از وضع درسیم بپرسے...؟
مگـه من بچّم...؟!😒
که هر روز میای با استادم حرف میزنے؟

زد زیر خنده و گفت:😄

#گر_تو_را_با_ما_تعلق_نیست_ما_را_شوق_هست
#ور_تو_را_بی_ما_صبوری_هست_ما_را_تاب_نیست

حالا بیا و خوبی کن.
آخه کدوم مردے این قدر به فکر عیالشه؟
که من به فکرتم...؟😊

استادم ما رو با هم دید...
به هم سلام کردن...
از خجـالت سرخ شده بودم☺️


وقتی تو جمع صحبت ميكرد،
مدام نگاش به من بود😌
انگار تو اون جمع فقط منم...
گفتم:ایّوب...
حرف كه ميزنے به بقیه هم نگاه کن...
ناراحت ميشن آخہ
گفت:چشم خانوم...
اما باز فراموش ميكرد...


خانم شہلا غیاثوند،
همسر شهید ایوب بلندی


#همسر_جانباز
#همسر_شهید
#شهید_ایوب_بلندی
#خانم_شهلا_غیاثوند
#ازدواج_موفق
#صبر_زینبی
#زنان_مجاهد
@shahidsharmandeim
از همون روز اول میدونستم
به کسی دارم دل میبندم...
که به چیز باارزش تری دل بسته و...
اگه راهی پیدا کنه،
واسه رسیدن بهش،
نباید مانعش بشم!
وعده های خدا رو باور كرده بودم...
واسه همين
وقتي اومد خواستگاريم🚶💐
نپرسيدم
چقدر پول دارے؟💵
مدل ماشينت چيہ؟🚗
به #ضمانت_خدا ايمان داشتم و ميدونستم
مثل بعضی از بنده هاش...
زير حرفش نميزنه
بله رو گفتم 💞💍
زندگی تازه ای رو كنار ايّوب شروع كردم😊💕

همه ميدونستن كہ
قصد دارم با يه #جانباز ازدواج كنم💕
يه روز با هم از خيابون رد میشدیم👫
دوستم ما رو با هم ديد...
با لحن خاصی تو گوشم گفت:😏
تو كه ميخواستی زن یه جانباز بشے...!
چے شد پس...؟!
ظاهرش هیچ نشونی از جانبازے نداشت
ولے كسی نميدونست...
نوک پا تا سرش...
یه جای سالم واسش نمونده از ترکشا😔
"ایوب بلندی"
اگرچہ جسم سالمے نداشت اما...
روح بلندی داشت...
هر چی از عمر زندگیمون میگذشت...💕
بيشتر باورم ميشد...
كه تو بله گفتن بهش اشتباه نكردم...

#گویند_چرا_تو_دل_به_ایشان_دادی
#و_الله_که_من_ندادم__ایشان_بردند


کلاسم که تموم شد،
دیدمش دم در ایستاده...👨
واسم دست تکون داد...👋
اخمام رفت تو هم 😒
بازم اومدی از وضع درسیم بپرسے...؟
مگـه من بچّم...؟!😒
که هر روز میای با استادم حرف میزنے؟

زد زیر خنده و گفت:😄

#گر_تو_را_با_ما_تعلق_نیست_ما_را_شوق_هست
#ور_تو_را_بی_ما_صبوری_هست_ما_را_تاب_نیست

حالا بیا و خوبی کن.
آخه کدوم مردے این قدر به فکر عیالشه؟
که من به فکرتم...؟😊

استادم ما رو با هم دید...
به هم سلام کردن...
از خجـالت سرخ شده بودم☺️


وقتی تو جمع صحبت ميكرد،
مدام نگاش به من بود😌
انگار تو اون جمع فقط منم...
گفتم:ایّوب...
حرف كه ميزنے به بقیه هم نگاه کن...
ناراحت ميشن آخہ
گفت:چشم خانوم...
اما باز فراموش ميكرد...


خانم شہلا غیاثوند،
همسر شهید ایوب بلندی


#همسر_جانباز
#همسر_شهید
#شهید_ایوب_بلندی
#خانم_شهلا_غیاثوند
#ازدواج_موفق
#صبر_زینبی
#زنان_مجاهد

@shahidsharmandeim