🌹رفیقم کجایی؟! شهید #محمدحسین_محمدخانی به روایت جانباز #امیرحسین_حاج_نصیری (قسمت اول) نویسنده: #فاطمه_دوست_کامی منبع: ماهنامه فکه 159 🌹برای اولین بار محمدحسین را در لاذقیه دیدم. یک روز عصر توی خانهای که مقرمان بود، نشسته بودم که محمدحسین آمد تو. چون از قبل با هم آشنایی نداشتیم، یک سلام و علیک معمولی کردیم. چند دقیقه بعد دوست مشترکمان قدیر سرلک هم به جمعمان اضافه شد. قدیر طبع شوخی داشت. به همین خاطر آمدنش باعث شد یواشیواش یخ بینمان آب شود. از آن لحظه به بعد باب دوستی ما باز شد. محمدحسین که اسم مستعارش «عمار» بود و بین بچهها معروف بود به حاجعمار، مسئول تیپ سیدالشهدا(س) بود. من هم در بخش اطلاعات به بچهها کمک میکردم. قرار شد من منطقه را به حاجعمار نشان بدهم. منطقه را دیدیم و دوباره برگشتیم سمت محل استقرارمان. 🌹در راه توی ماشین، حاجعمار یک نوار مداحی گذاشت. بعد دیدم رویش را چرخاند سمت شیشه ماشین و آرام و بیصدا شروع کرد به گریه کردن. گریهاش طولانی شد. خیلی منقلب شده بود و آرام آرام به سینهاش هم میزد. چند لحظه که گذشت بهاش گفتم: این مداح کیست؟ گفت: #سیدرضا_نریمانی. من صدایش را خیلی دوست دارم. از آن لحظه به بعد، دیگر هرجا که بودیم، توی ماشین مداحیهای سیدرضا نریمانی را گوش میکردیم. طوری که شاید اغراق نشود اگر بگویم با هر مداحی و روضهخوانیاش یک جا با حاجعمار خاطره مشترک دارم...
پشت پات آب می ریزم دل بی تاب میریزم دوباره خبر رسید که یه لاله پر کشید کوچه مشکی شد برات عکس تو میره کوچه به کوچه توی قاب خونه ها.... . شور بسیار زیبای #سیدرضا_نریمانی به یاد همه ی شهدای مدافع حرم