☘☘جا ماندیم... زمستان سال ۹۵ بود برای آموزش از طرف حوزه بسیج به پادگان لشگر ۲۷ محمّد رسول الله رفتیم. محل استقرار بچه ها داخل حسینیه پادگان بود به حسینیه که وارد شدیم تعدادی از بچه ها یاد کردند از روزهایی که در سال قبل در همین مکان برای آموزش آمده بودند یعنی سال۹۴.... آقا جواد مشغول بیان مطالب بودند در پای تخته وایت برد.... و حالا آن تخته بود ولی آقاجواد نبود😔😔 yon.ir/PkuNG #سیزده_روز_تاسالگرد_عروج_ملکوتی #شهیدجواد_الله_کرمی #کانال۱۲ @shahidjavadallahkaram عکس #شهیدآقاجواد در حال تدریس در پادگان لشگر۲۷....
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 اینکه سیدابراهیم میگفت دوست شهید برای خودتان انتخاب کنید.... که آخر شهیدتان میکند، را به قول قدیمی ها باید به طلا قاب گرفت. جالب است که وقتی به دوستی انتخابشان میکنیم، ما خیلی کاری نمیکنیم. نهایت ختم قرآنی به نیتش انجام بدهیم یا صلواتی بفرستیم. ولی آنها بدون که حواسمان باشد، ما را شبیه خودشان میکنند. ۱۰ روز قبل، روی یکی از صفحات دفتر یادداشتم، کنار اسم #شهید_الله_کرم نوشتم: به امید شفاعت دوست شهیدم، به نیابتش به زیارت عتبات میروم، نمیدانستم قرار است بدون اینکه بخواهم از زبان شهید دعا کنم. این را وقتی فهمیدم که دیدم بدون اختیار وقتی زیر قبه ارباب دوعالم قرار گرفتم و پنجه در ضریحش کردم، زمزمه میکردم: الهی بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة. کلی دعا و حاجت و نذر و نیاز گذاشته بودم زیر قبه بگویم. همه چیز فراموشم شده بود و مدام داشتم این ذکر را میگفتم. بعد از زیارت فکر کردم که چه شد؟ یادم افتاد شهید #الله_کرم چقدر ناراحت شدند وقتی در مصاحبه حاجی های مکه کسی برای ظهور حضرت منتقم دعا نکرده بود. بیاییم برای خودمون دوست شهید انتخاب کنیم. بقیه کارها را خود دوست شهیدمان انجام میدهند. yon.ir/bD5m2 ۲۱ فرودین ۱۳۹۶ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #بیست_هفت_روز_تاسالگرد_عروج_ملکوتی #شهیدجواد_الله_کرمی #کانال۱۲ @shahidjavadallahkaram @shahidjavadallahkaram
🌺(بابای خوب علی اکبر و زهرا)🌺 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ برای بچه ها خیلی وقت میگذاشت؛ علی اکبر بادبادک خیلی دوست داشت، بابا وسایل ساخت بادبادک رو آماده کرد و باهم چندتا بادبادک ساختن. بعد بیرون میرفتن و بادبادک هارو هوا میکردن. چند وقت بعد، علی اکبر یک بادبادک آماده هدیه گرفت. بابا قول داد که یک شب بیرون برن تا بادبادک جدید رو هوا کنن. اما خیلی زود خبر دادن که بابا باید به سوریه بره. شب آخر قبل از سفر بابا با اینکه خیلی هم کار داشت پسرش رو به پارک برد تا بادبادک بازی کنن. اما هوا برای بالا رفتن بادبادک مناسب نبود و هیچ بادی نمیامد. بابا نخ بادبادک رو در دست گرفت و شروع به دویدن کرد... پای مجروحش اذیت شد اما بادبادک کمی بالا رفت و خنده بر لبهای علی اکبر نشست و راضی شد. بابا پایش درد گرفت اما به قولش عمل کرد. فردای آن روز بابا به سوریه رفت و دیگر برنگشت... حالا علی اکبر مانده با بادبادکهایی که او را به یاد بابای مهربانش میاندازد...😔😔😔 yon.ir/xiObY #شهیدجواد_الله_کرمی #بیست_هشت_روز_تا_سالگرد_عروج_ملکوتی 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #فرزندان_شهدا #کانال۱۲ @shahidjavadallahkaram
#منتظرواقعی... چه ارتباط زیبایی با مولا و امام زمانت داشتی. این را می شد از دستی که گاه و بیگاه بر سر گذاشته و سلامی که به مولایت می دادی به خوبی فهمید. نمیدانم آن لحظات چه در دلت می گذشت که دلتنگ امامت می شدی...
دعا برای سلامتی و فرج مولایت، ورد زبانت شده بود. همیشه قبل از خواندن هر دعا و سوره ای، (اللهم کن لولیک...) را می خواندی.
به دوستانت سفارش نمی کردی تا برایت دعا کنند، به جای التماس دعا برای خود، می گفتی برای فرج امام زمان دعا کنید. در پیامک تبریک سال نو برایشان اینگونه نوشتی: (فقط دعا کنیم برای فرج حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف که هرچه خیر باشد در آنست و بی آن همه چیز شر است)
و چقدر دلخور شدی وقتی که مصاحبه با حاجیان بیت الله الحرام را از تلویزیون دیدی و حاجاتشان را شنیدی; گفتی: از بین این همه حاجی که در گزارش بود فقط یک نفر حاجتش را ظهور امام زمان بیان کرد و دیگران به فکر حاجات دنیایی خود بودند! گفتی: مگر نه اینکه رفع همه حوائج در فرج است و مگر در کنار بیت الله الحرام می شود حاجتی غیر از ظهور داشته باشی؟!