شهدای مدافع حرم

#چادر_خاکی
Канал
Логотип телеграм канала شهدای مدافع حرم
@shahidan_zeynabyПродвигать
87
подписчиков
16,1 тыс.
фото
1,6 тыс.
видео
149
ссылок
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🌹بیاد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری(کمیل)🌹
🏴🏴🏴

🍃چند ساعتی از افطار گذشته و #زهر آرام آرام خود را به عمق جان می‌رساند.
جگرش می‌سوزد ولی افسوس که در خانه خود #غریب است😓

🍃غربت میراث #مادریست. دیروز میان #کوچه، امروز میان خانه ،فردا میان #گودال و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است...

🍃نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های #بنی_هاشم است
نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد!🥺

🍃چشم بر هم می‌گذارد که پرده حجره کنار می‌رود: "برادرم حسن" و فرو می‌رود در آغوشی برادرانه... #حسین_علیه‌السلام سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر، هق هقش را درون سینه آرام می‌کند.

🍃دستان برادر را می‌گیرد. سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔

🍃کمی آنطرف تر #عباس مردانه بغضش را فرو می‌دهد. دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟😥

🍃چشمان بی‌فروغش روی اشک‌های #زینب خیره می‌ماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن"

🍃حسین لب می‌گشاید تا شاید پاسخِ سوالش، کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمی‌گویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟"و پاسخش قطره اشکی می‌شود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است😔

🍃در آستانه حجره، مادر را می‌بیند. با همان #چادر_خاکی، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، #پیامبر و پدرش #علی با لبخند نگاهش می‌کنند.

🍃زینب را به حسین می‌سپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند می‌شود، بار دیگر #مدینه رخت عزا بر تن می‌کند...

🍃پیکرِ غرق تیرش را به خاک می‌سپارند و ماتم #بقیع را به آغوش می‌کشد. زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بی‌وفای مدینه می‌گذرند.
اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!!
سخت است برادری، برادرش را خاک کند.


🕊 سالروز #شهادت #امام_حسن_مجتبی(ع)

🏴🏴🏴
⚘﷽⚘

#دلنوشته...

گاهی وقت‌ها که #بغض دلتنگی،
بر دلت سنگینی می کند؛
و #دل محرمی را نمی‌یابی

شایداگر چشمانت را ببندی و در کنج خاکریزی از خاکریز‌های؛
#شرهانی یا #شلمچه بیتوته کنی
کمی آرام شوی...

#شلمچه
#چادر_خاکی_مادر


@shahidan_zeynaby
⚘﷽⚘

#چادر_خاکی_مادر

چادرت ارثیه زهرا بود
یادگاری که سر زینب بود
و
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.

تا علی ضربت خورد
گفت زینب گل بابا
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو
نگذاری که بیفتد به زمین

تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده.

و گمانم که حسین
وسط معرکه کرب وبلا
یک نگاهش به سوی لشکر دشمن
و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده
هر نگاهی که به خواهر می کرد
چادرش را می دید
فکر و ذکرش و خیالش
همه می شد راحت.

به گمانم وسط آن گودال
نگران حرم و چادر زینب بوده
همه خون ها به فدای تو و آن چادر تو
زینبم تو حواست باشد.

اینک....
اما ...
امروز...
خواهرم...
از همان روز نخست
سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود
این همه خون جگر ها
این همه نیزه و سرها
همه رفتند که تو
بشوی چادری و زهرایی...

👈 وارث چادر زینب نکند خون به دل مهدی زهرا بکنی؟؟؟

#چادر_ارثیه_حضرت_زهراست


@shahidan_zeynaby