شهدای مدافع حرم

#پارت_دوم
Канал
Логотип телеграм канала شهدای مدافع حرم
@shahidan_zeynabyПродвигать
87
подписчиков
16,1 тыс.
фото
1,6 тыс.
видео
149
ссылок
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🌹بیاد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری(کمیل)🌹
"رمان #پرواز_شاپرکها🦋

#قسمت97⃣

#پارت_دوم🦋🦋

ارمیا: بذار ساده بگم! فرضا تولدته و تو یک آدم ثروتمند و بی نیازی. برای اون شهر و مردمش هم کارهای مهم و زیادی انجام دادی. طوری که حیات اون شهر بخاطر این بوده که تو کمکشون کردی. یک مهمونی میگیری و همه شهر رو دعوت میکنی. یکی کادو نمیاره، یکی چون ازت میترسه میاره، یکی پول زیاد داره و چیز کم ارزشی میاره، یکی پول نداره و کم میخوره و زیاد کار میکنه تا چیزی خوبی برات بیاره و خوشحالت کنه.
همه اینها میدونن تو هیچ احتیاجی به این هدایا نداری و اصلا از اونها استفاده نمیکنی. حالا کدوم این آدما برات مهم تر میشن؟
احسان: اونی که بخاطر من سختی کشیده.
ارمیا: کدوم یکی عصبانیت میکنه؟
احسان: اون ثروتمندی که چیز کم ارزشی داد.
ارمیا: کدومشون باعث میشه از دعوت کردنش پشیمون بشی؟
احسان: اونی که کادو نیاورد؟
ارمیا: دیدی چه ساده است؟ فقط میخوای ثابت کنی کی واقعا دوستت داره، کی ادای دوست داشتنت رو در میاره، کی دوستت نداره و کی از تو بدش میاد! کیه که حرف تو رو گوش میده و آماده جان نثاری برای تو هستش و کی اصلا حرفهات براش مهم نیست؟ حالا تو بعد از این مهمونی، میخواهی پست های مهم مثال کارخونه خودتو تقسیم کنی! به همه هم گفتی اما بعضیا باور کردن و بعضیا باور نکردن. حالا چطور تقسیم میکنی؟ به اونی که اومده، شام خورده، میوه خورده، کیک خورده،
هیچی نداده هیچ، تو مهمونی دعوا ودزدی هم کرده و آبروتو برده، چی میدی؟
احسان: هیچی.
ارمیا: اون لحظه دوست داری چکارش کنی؟ بخاطر دزدیش زندانیش کنی و بخاطر آبرو ریزیش بزنیش و بخاطر بی اعتنایی به تو و جایگاهت ازشهر بیرونش کنی و میگی حیف نونی که این خورد!

آیه زیر گوش ارمیا گفت: خوب استاد و مرشدی شدی ها!
ارمیا خندید آرام گفت: شاید احسان پایان نامه من باشه! مثل من که پایان نامه سید مهدی بودم! باقیات الصالحات بذارم از خودم.
آیه لب ور چید: اینجوری نگو
ارمیا باز هم لبخند زد...

🌷نویسنده:سنیه_منصوری

ادامه رمان