شهدای مدافع حرم

#نجات
Канал
Логотип телеграм канала شهدای مدافع حرم
@shahidan_zeynabyПродвигать
87
подписчиков
16,1 тыс.
фото
1,6 тыс.
видео
149
ссылок
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🌹بیاد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری(کمیل)🌹
#میخواهی_دعایت_مستجاب_شود

🔹حضرت آیت‌الله #بهجت قدس‌سره:

هرکس می‌خواهد #دعایش_مستجاب شود، برای #نجات_مؤمنین و مؤمنات #دعا کند.

📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١۵۵


@shahidan_zeynaby
#تلنگر
🌻🍃🌻
🔴اگر خدا بخواهد...

#اگر خدا #بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(ص) را در #غار با سست ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است حفظ می‌کند!

#اگر خدا #بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله ی #آب که به آن می‌نازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق می‌کند.

#اگر خدا #بخواهد درخت خشک، #میوه‌دار می‌شود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا»

#اگر خدا #بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می اندازند، اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا اما او #عزیز و #حاکم مصر میشود.

#اگر خدا #بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود #نجات میدهد،
قُلْنا يا نارُ کُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلي‏ إِبْراهيمَ ما خطاب كرديم كه اي #آتش سرد و #سالم براي ابراهيم باش.

#پس_با_خدا_باشیم
🌻🍃🌻

@shahidan_zeynaby
#نجات_عشق❤️

روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت. همه‌ی ساکنین جزیره قایق‌هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند.

اما عشـــق می‌خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.

وقتی جزیره به زیر آب فرو می‌رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می‌کرد کمک خواست و به او گفت:
« آیا می‌توانم با تو همسفر شوم؟»

ثروت گفت: نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.

پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست
غرور گفت: نه، نمی‌توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.

غم در نزدیکی عشق بود.
پس عشق به او گفت: اجازه بده تا من با تو بیایم
غم با صدای حزن آلود گفت: آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.

عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد، اما او آنقدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید.

آب هر لحظه بالا و بالاتر می‌آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:
«بیا عشق، من تو را خواهم برد»

عشق آنقدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد.

وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.

عشق نزد علم که مشغول حل مساله‌ای روی شن‌های ساحل بود، رفت و از او پرسید:
آن پیرمرد که بود؟
علم پاسخ داد: « زمان »
عشق با تعجب گفت: زمان؟!
اما او چرا به من کمک کرد؟
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت:
زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.


@shahidan_zeynaby
سردار شهید حاج #احمد_کاظمی:

دلتون رو گرفتار این پیچ و خم #دنیا نکنید؛ این پیچ و خم دنیا انسان رو به #باتلاق می برد و گرفتار می کند؛ ازش #نجات هم نمیشه پیدا کرد.

سلام بر شهدا

@shahidan_zeynaby