وقتی خدا محمدامین رو بهمون داد یک کبوتر بردیم مشهد و آزاد کردیم نیت کرده بود هر زمان از اون به بعد بره مشهد یه کبوتر ببره و تو صحن آزاد کُنه بعد از دو سال از اون زمان . از سوریه زنگ زد و گفت وقتی اومدم میخوایم بریم مشهد اما.... دیگه برنگشت... زائر همیشگیِ آقا... #همسرشهید #شهید_علیرضا_بُرِیری