شهدای مدافع حرم
#شهید_حسین_قربانی
Канал
87
подписчиков
16,1 тыс.
фото
1,6 тыс.
видео
149
ссылок
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن
یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست .
"مقام معظم رهبرے❤️
🌹بیاد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری(کمیل)🌹
🌹 آشنایی با شهید دفاع مقدس
#شهید_حسین_قربانی 🌹
#پلاک_آسمانی
خوابیده بودم که با صدای زنگ تلفن ببدار شدم گوشی رو برداشتم .خبری را که شنیدم برایم غیر قابل باوربود .خیلی خوشحال شدم . من باید یک گروه از بچه ها را برای مراسم ارتحال امام عزیز همراهی می کردم و چون قرار بود رهبر معظم انقلاب در آن روز در حرم مطهر سخنرانی کنند بی نهایت خوشحال شدم .
گفته شده بود که از شب قبل باید در حرم حضور داشته باشیم. چون برای اولین بار بود که این افتخار نصیب من شده بود که بتوانم رهبر عزیزم را از نزدیک ببینم شور و حال عجیبی داشتم ....
شب آماده شدیم وبه طرف حرم مطهر حرکت کردیم.نزدیک اذان صبح بود و من چون مسئولیت گروهی از دختران نوجوان را بر عهده داشتم و بخاطر ازدحام جمعیتی که وجود داشت حواسم به آن ها بود .من وسط نشسته بودم و بچه ها گرداگرد من حضور داشتند. هر کدام از بچه ها که خسته می شدند سرشان را روی پای من می گذاشتند.
من کم کم می خواستم برای نماز صبح آماده شوم که با یک خانم میانسال آشنا شدم .
نماز صبح را که با بچه ها خواندیم. من مشغول خواندن قرآن شدم.وقتی قرآن خواندن من به پایان رسید. خانم میانسال با من صحبت و درد و دل کردند.
حس عجیبی داشتم .وقتی که خانم میانسال صحبت می کردند انگار چند سالی بود ایشان را می شناختم .با تمام حواسم به صحبت های ایشان گوش می دادم .
ایشان گفتند که از خوزستان برای مراسم ارتحال امام آمده اند و کلی ازخاطرات جنگ گفتند .
تعریف می کردند که چطور خانواده شان شهید شدند و چگونه خودشان نیز در جنگ تحمیلی به درجه جانبازی رسیدند.
خاطرات ایشان برای من خیلی تجربه خوبی بود با اینکه من زمان جنگ چهار سال بیشتر نداشتم و شهر من خیلی از جنگ خبری نبود من از جنگ چیز زیادی نمیدانستم .
گفته هایش برایم خیلی جالب وگاه دردناک بود ....من خیلی احساس نزدیکی با این خانم کرده بودم.حرفهایش برایم دل نشین بود
به این فکر میکردم که در کشورم افرادی حضور داشتند که شجاعانه از جان خود گذشتند تا این انقلاب پا بر جا بماند و من در این کشور با آرامش بزرگ شوم.
🌹کانال شهدای مدافع حرم🌹
@shahid_sadegh_akbari
#شهید_حسین_قربانی 🌹
#پلاک_آسمانی
خوابیده بودم که با صدای زنگ تلفن ببدار شدم گوشی رو برداشتم .خبری را که شنیدم برایم غیر قابل باوربود .خیلی خوشحال شدم . من باید یک گروه از بچه ها را برای مراسم ارتحال امام عزیز همراهی می کردم و چون قرار بود رهبر معظم انقلاب در آن روز در حرم مطهر سخنرانی کنند بی نهایت خوشحال شدم .
گفته شده بود که از شب قبل باید در حرم حضور داشته باشیم. چون برای اولین بار بود که این افتخار نصیب من شده بود که بتوانم رهبر عزیزم را از نزدیک ببینم شور و حال عجیبی داشتم ....
شب آماده شدیم وبه طرف حرم مطهر حرکت کردیم.نزدیک اذان صبح بود و من چون مسئولیت گروهی از دختران نوجوان را بر عهده داشتم و بخاطر ازدحام جمعیتی که وجود داشت حواسم به آن ها بود .من وسط نشسته بودم و بچه ها گرداگرد من حضور داشتند. هر کدام از بچه ها که خسته می شدند سرشان را روی پای من می گذاشتند.
من کم کم می خواستم برای نماز صبح آماده شوم که با یک خانم میانسال آشنا شدم .
نماز صبح را که با بچه ها خواندیم. من مشغول خواندن قرآن شدم.وقتی قرآن خواندن من به پایان رسید. خانم میانسال با من صحبت و درد و دل کردند.
حس عجیبی داشتم .وقتی که خانم میانسال صحبت می کردند انگار چند سالی بود ایشان را می شناختم .با تمام حواسم به صحبت های ایشان گوش می دادم .
ایشان گفتند که از خوزستان برای مراسم ارتحال امام آمده اند و کلی ازخاطرات جنگ گفتند .
تعریف می کردند که چطور خانواده شان شهید شدند و چگونه خودشان نیز در جنگ تحمیلی به درجه جانبازی رسیدند.
خاطرات ایشان برای من خیلی تجربه خوبی بود با اینکه من زمان جنگ چهار سال بیشتر نداشتم و شهر من خیلی از جنگ خبری نبود من از جنگ چیز زیادی نمیدانستم .
گفته هایش برایم خیلی جالب وگاه دردناک بود ....من خیلی احساس نزدیکی با این خانم کرده بودم.حرفهایش برایم دل نشین بود
به این فکر میکردم که در کشورم افرادی حضور داشتند که شجاعانه از جان خود گذشتند تا این انقلاب پا بر جا بماند و من در این کشور با آرامش بزرگ شوم.
🌹کانال شهدای مدافع حرم🌹
@shahid_sadegh_akbari