🔸تازه یه #تصادف سخت کرده بود و شده بود سوژه ی اون روزها؛ پشت کمرش کشیده شده بود⚡️ روی آسفالت خیابان و از اصطکاک #کمرش سوخته بود️😣
🔹ننمیتونست کمرش رو #خم کنه برا همین اگر هوس آب💧 میکرد باید یکی اینطوری آبش میداد که هم آبش میدادیم و هم حسابی #سربه_سرش میذاشتیم😁
🔸تو همون ایام بود که بهش گفتم واقعا این دفعه داشتی #میمُردیا.دسـت کرد تو جیـبش و از کـیف پولـش یه کاغذ درآورد گفــت این وصیـت ناممه📜 هروقـت بگـن بیـا بـرو #آمــادم!😔