✍پروردگار مهربانم ای شفا بخش جان بیمارم ای روشنی بخش شبهای تارم و ای آرامش درونم و ای آرام دل بیقرارم با تو نجوا میکنم
در لحظه های بی تابی و تنهایی در سکوت شبانگاه آنجا که نقره کوب ستارگان بر دامان شب خودنمایی می کند و هر بیننده ای را به تسبیح وا می دارد؛ تو را می ستایم ای یگانه ی هستی بخش ای که در لطف و انعام بی همتایی
درد دارد دلم از فراق تو گله دارد از دوری تو تو که از حبل الورید به من نزدیکتری اما من دوری می کنم از تو تو که از پدر و مادر مهربان تری اما من غریبی می کنم با تو یا حبیب من لا حبیب له