•|غُلامِحُسَـــــین|•

#رمضان_شهدایی
Канал
Логотип телеграм канала •|غُلامِحُسَـــــین|•
@shahid_saberiПродвигать
136
подписчиков
6,39 тыс.
фото
1,16 тыс.
видео
1,81 тыс.
ссылок
کـانال رسمی شهید مدافع حریم ولایت میـــــرزا مــهدی صابــری "غلامحسین" فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) لشکـــــــــر ســـــــــــرافراز فــاطمیـون با مدیریت خانواده شــهید | ارتبـــاط با خادمین @Seyed_meisam76 | @karbala19427
#رمضان_شهدایی | #شهیدمیرزامهدی‌صابری

🍃ماه رمضــان ها با #مهدی معمولا تا سحــر بیدار بودیم و مشغول. از بازی کامپیوتری گرفته تا #کتاب خواندن و تماشای #فیلم. نزدیک سحر که میشد چای را دم میکرد و استکان ها را آماده و اگر غذایی که #مادر پخته بود، نیازی به گرم کردن داشت گرم میکرد و بعد #مـــادر را بیدار.

🍃لحظات پایانی که مومنین روزه دار برای یک قطــــره آب هم جایی ندارند، #مهدی جمله ای به مزاح میگفت: کمی بشین پاشو کنید جا باز میشود؛ تا لحظه آخر امیدتان را برای جاسازی #آب از دست ندید.

🎙راوی: #خواهر‌شهید

🍃•|@Shahid_Saberi
Forwarded from اتچ بات
#رمضان_شهدایی

ماه رمضان‌ها با #مهدی معمولا تا سحر بیدار بودیم و مشغول - از بازی کامپیوتری گرفته تا #کتاب خواندن و تماشای #فیلم

نزدیک سحر که میشد چای را دم میکرد و استکان‌‌ها را آماده و اگر غذایی که #مادر پخته بود، نیازی به گرم کردن داشت گرم میکرد و بعد #مادر را بیدار

لحظات پایانی که مومنین روزه دار برای یک قطره آب هم جایی ندارند، #مهدی جمله ای به مزاح میگفت:
[کمی بشین پاشو کنید جا باز میشود؛ تا لحظه‌ی آخر امیدتان را برای جاسازی #آب از دست ندید...‌‌‌]

راوی:
«خواهر بزرگ شهید‌‌»

#ماه_رمضان
#والدین
#سحر
#خواهر_شهید
#مادر_شهید
#روزه_داری

کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»

@shahid_saberi
#رمضان_شهدایی

خيلي عصباني بود ...
سرباز بود و مسئول آش‌پزخانه كرده بودندش.

ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحري به‌ش مي‌رساند.

ولي يك هفته نشده، خبر سحري دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجي رسيده بود.

او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه‌ي سربازها به خط شوند و بعد،

يكي يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه «سربازها را چه به #روزه گرفتن

و حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه

#ابراهيم با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند ،

براي اولين بار خدا خدا مي‌كردند سرلشكر ناجي سر برسد

ناجي در درگاهِ آش‌پزخانه ايستاد. نگاه مشكوكي به اطراف كرد و وارد شد. ولي اولين قدم را كه گذاشته بود،

تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد ...!

پاي سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست چند صباحي توي بيمارستان بماند ؛

تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند....

#ماه_رمضان

@shahid_saberi
#رمضان_شهدایی


🌷 ماه رمضان‌ها با #مهدی معمولا تا سحر بیدار بودیم و مشغول - از بازی کامپیوتری گرفته تا #کتاب خواندن و تماشای #فیلم

🌷 نزدیک سحر که میشد چای را دم میکرد و استکان‌‌ها را آماده و اگر غذایی که #مادر پخته بود، نیازی به گرم کردن داشت گرم میکرد و بعد #مادر را بیدار میکرد ..

🌷 لحظات پایانی که مومنین روزه دار برای یک قطره آب هم جایی ندارند، #مهدی جمله ای به مزاح میگفت:

🌷 [کمی بشین پاشو کنید جا باز میشود؛ تا لحظه‌ی آخر امیدتان را برای جاسازی #آب از دست ندید...‌‌‌]

🌷 راوی:
«خواهر بزرگ شهید‌‌»

#ماه_رمضان

@shahid_saberi
#رمضان_شهدایی

goo.gl/LnYZEq

ماه رمضان‌ها با #مهدی معمولا تا سحر بیدار بودیم و مشغول - از بازی کامپیوتری گرفته تا #کتاب خواندن و تماشای #فیلم

نزدیک سحر که میشد چای را دم میکرد و استکان‌‌ها را آماده و اگر غذایی که #مادر پخته بود، نیازی به گرم کردن داشت گرم میکرد و بعد #مادر را بیدار

لحظات پایانی که مومنین روزه دار برای یک قطره آب هم جایی ندارند، #مهدی جمله ای به مزاح میگفت:
[کمی بشین پاشو کنید جا باز میشود؛ تا لحظه‌ی آخر امیدتان را برای جاسازی #آب از دست ندید...‌‌‌]

راوی:
«خواهر بزرگ شهید‌‌»

#ماه_رمضان
#والدین
#سحر
#خواهر_شهید
#مادر_شهید
#روزه_داری

کانال رسمی شهید مدافع حرم «مهدی‌صابری»
t.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw