با دست های بسته مینویسم
🌹زندگی نامه شهید محسن حججی
#قسمت_سومو همسرم و همسرم... میدانم و میبینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام می کند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی آورد برایم، بلکه مطمئنم میکند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به اقتدای پدر سربازی کند.
حالا انگار سبکتر از همیشه ام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می آید، بوی مجلس هیات موسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین بخیر که گفت موسسه خون میخواهد و این قطره ها که بر خنجر می غلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیب الخضیب شدنم را هموار کرد.
خدالتریب شدنم را از مسجد فاطمه الزهرای دورک شروع کردم و به خاک آلودم تمام جسمم را تا برای مردمی که عاشق مولایند مسجد بسازیم.
روی زمینی نیستم که میبینید،ملائک صف به صفند کاش همه چیز واقعی بود درد پهلویم کاش ساکت نمی شد و حالا منتظر روضه قتلگاهم، حتما سخت است برایتان خواندن ولی برای من نور سید وسالار شهیدان دشت را روشن کرده است .
اینجا رضا برضاک را میخواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم رابین دو انگشت فشردند و من مولای بی سر را میبینم که هم دوش زینب آمده اند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم. حرامیان در شعله های شرارت می سوزند و من بدن بی پیکرم را میگذارم برای گمنامی برای خاک زمین.
شهید مدافع حرم: محسن حججی
متولد21 تیرماه 1370 در شهرستان نجف آباد
ورود به فعالیتهای فرهنگی 1385
ازدواج 1391
ثمر ازدواج: علی یک و نیم ساله
عضویت در سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی: 1393
اسارت: دوشنبه 16 مرداد 1396
شهادت: چهارشنبه 18 مرداد 1396
محل شهادت: منطقه تنفت سوریه
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹@shahid_mostafaarefi