#شهید_دردانهٔ_خدا
بازمیکنم دفترےاز خاطر ات یک شهید؛تو خاطراتش اسم
#مادربود ،در فراقش مےسوخت،اسم
#پدر بود ،خیلی او را دوست می داشت،اسم
#خواهر بود ،همیشه خوشبختی اش را از خدا خواست ،اسم برادر بود،آرزو می کرد به هنگام جنگ پیشش بود ،اسم
#خدا بود،خالق زیبای جهان،عاشق عبادت و نماز بود ،نوشته بود«شهادت یعنی نوشیدن شهدعسل بهشتی»
دوست داشت شهید شود که به آرزویش رسید ،تو خاطراتش اسمی از مولای مردها
#علی بود ،عاشق ولایتش بود ،تو خاطراتش اسم سالار و سرور شهیدان
#حسین بود،عاشق شهادت حسین.عشق به اصحاب حسین.
میدان جنگ برایش کربلا شده بود ،خواست تیری به قلب دشمن شلیک کند ،ندا داده شد، صبر کن....شهادت فرا رسید...
از خوشحالی فرازو نشیب کرد روبه آسمان کرد و گفت «شهادت آمد در راه عشق و ولایت شهید می شوم»تیری به قلبش اصابت کرد.
بدنش خیس از خون شد ،خون به زمین ریخت ،با خون شهید و خاک بیابان ،گلی رشد کرد و رو به آسمان سربلند کرد و شهید نام گرفت
#گل_لاله نشانی از شهید و خاطراتش شد.درآخر دفترش گل لاله بود،نشانی از
#شهید بو کردم،بوی شهادت می داد،بوی
#عشق و دفتر را بستم.
🌹🌹 کانال رسمی شهید کمیل
@shahid_komeyl_safaritabar