💠 دل نوشته
#عکاس_فسایی امین ایمانی فر،در صفحه اینستاگرام در مورد تشییع پیکر شهید ابوذر فرح بخش در داراب
نمیدونم چه حس و حالیه
یا اصلا چرا اینجوریه؟
چرا اسم شهید که میاد هر کسی خودجوش هر کاری که از دستش میاد میکنه
کوچیک و بزرگ - زن و مرد همه اومده بودن
امروز صحنه هایی دیدم که فهمیدم انقدر درگیر حواشی هستیم که خیلی چیزا رو فراموش کردیم
مدت هاست دلم میخواد بتونم گهگاهی گریه کنم
حالا چه از سر شوق و چه از سر ناراحتی
اما نمیدونم انگار ماها خیلی دلمون سنگ شده
انگار آدما برامون بی ارزش شدن
ولی امروز آدمایی رو دیدم که دلشون دریا بود
خیلیا گریه میکردن
شاید یکی واسه خودش یکی واسه گرفتاریاش یکیم به حال اون شهید غبطه میخورد.
امروز سادگی مردم اون روستا منو تحت تاثیر قرار داد
پیرمردی رو دیدم که با یه پارچ آب و یه پای معلول سعی میکرد تشنگی رفع کنه
مادری رو دیدم که با دود خوش عطر اسپندش مردمو بدرقه میکرد
حاج حسین شیرین زبون میگفت اینکه تو اینجایی بدون بی بی زینب خواسته که تو اینجا باشی
جوونایی دیدم که دلشون دریا بود و اشکشون قطع نمیشد و غصه شون این بود که چرا جای این شهید نیستن .
اما یه اتفاق این میون از همه متفاوت تر بود
تششیع تموم شد و داشتم برمیگشتم که دیدم مردم ریختن رو یه جوونی و دارن میبوسنش
یکم کنجکاو شدم رفتم جلو تا از جریان سر در بیارم
وقتی فهمیدم همینجوری مات موندم و دیگه فکرم ازش رها نمیشد .
به برکت حضور اون شهید تو اون روستا یه اعدامی از چوبه دار رهایی یافت
یکی از جوونای توی مراسم که شاکی شخصی بود که به اعدام محکوم شده بود از حقش گذشت
نمیدونم اون زندونی چه عهدی با شهید بسته بود که انقد راحت رها شد
یا اینکه اون جوون چه عهدی با شهید بست که انقد راحت از حقش گذشت
امروز تو زندگی من موندگار شد
امروز تو زندگی من تبدیل به یروز خاص شد.
امروز آدما دلشون دریا بود.
پ ن : تشییع شهید مدافع حرم ابوذر فرح بخش
#کمیته_خادم_الشهداء @khademshohadafasa