🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹

#ننه_سلیمه
Канал
Логотип телеграм канала 🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
@shahdanzendeПродвигать
77
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,93 тыс.
видео
4,02 тыс.
ссылок
#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است. وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔 . تبادلات: @E57l64 لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
Forwarded from Pretty Star
قدش یکم خمیده بود
به سختی راه میرفت البته با کمک عصا...
دلش خون بود اسمش #ننه_سلیمه...

میگفت: بیرون میترسم بگم مادر شهیدم همه یه جور خاص بهمون نگاه میکنن و حرف میزنن...
با یه آهی گفت: خدا خفه کنه همه اونایی که دارن به خون پسرم خیانت میکنن...
اسم پسرش علی بود علی آقا خلیلی
میگفت: یه شلوار پاش بود که لنگه اش پاره بود و چند بار دوخته بود و میپوشید...
یه روز بهش گفتم: علی! پول بهت میدم برو یه شلوار بخر واسه خودت دیگه...
خندید و سرش رو انداخت پایین و گفت: مامان چی میگی؟! بچه ها اونجا دارن پر پر میشن من اینجا فکر شلوارم باشم؟!...
گفت: آخرین بار که میخواست بره شبش اومد پیشم و گفت: ننه تو راضی نیستی من میرم جبهه؟؟؟
چه جوریه من دور و برم همه تیر میخورن و #شهید میشن ولی من هیچیم نمیشه؟!
میگفت: نگاهش کردم و گفتم: علی! این چه حرفیه؟ از علی اکبر حسین که عزیزتر نیستی، ابا عبدالله کل خونواده اش رو داد، من حالا راضی نیستم که تو بری جبهه؟ راضی راضیم برووووووووو...
میگفت: بعد این حرفم علی یه خنده ای کرد و صبحش رفت چند روز بعد زنگ زدن که مجروح شده...
گفتم: من میدونم #شهید شده جنازه شو آوردین؟ اگه آوردین بگین من اهل گریه و زاری نیستم اتفاقا خوشحال خوشحالم میخوام پسرمو ببینم...
علی یک هفته تو آب بود و بعد یک هفته واسه #ننه_سلیمه علی رو آوردنش...
گفتم: ننه! علی کجا شهید شد؟
یکم فکر کرد و گفت: نمیدونم تو آب افتاد نزدیک عراق، لب مرزشون...
تو قایق زدنش تیر خورد به سینه اش...
فهمیدم #فاو شهید شده سال ۶۵

پ.ن: انقلاب و کشورمون مفت مفت بدست نیومد که یه عده دزد بخوان نابودش کنن قدر ننه سلیمه هارو بدونیم ،مواظب دلهاشون باشیم شادی روح شهید خلیلی صلوات

#شهید_علی_خلیلی
#مادر_شهید

@shahdanzende🕊
قدش یکم خمیده بود
به سختی راه میرفت البته با کمک عصا...
دلش خون بود اسمش #ننه_سلیمه...

میگفت: بیرون میترسم بگم مادر شهیدم همه یه جور خاص بهمون نگاه میکنن و حرف میزنن...
با یه آهی گفت: خدا خفه کنه همه اونایی که دارن به خون پسرم خیانت میکنن...
اسم پسرش علی بود علی آقا خلیلی
میگفت: یه شلوار پاش بود که لنگه اش پاره بود و چند بار دوخته بود و میپوشید...
یه روز بهش گفتم: علی! پول بهت میدم برو یه شلوار بخر واسه خودت دیگه...
خندید و سرش رو انداخت پایین و گفت: مامان چی میگی؟! بچه ها اونجا دارن پر پر میشن من اینجا فکر شلوارم باشم؟!...
گفت: آخرین بار که میخواست بره شبش اومد پیشم و گفت: ننه تو راضی نیستی من میرم جبهه؟؟؟
چه جوریه من دور و برم همه تیر میخورن و #شهید میشن ولی من هیچیم نمیشه؟!
میگفت: نگاهش کردم و گفتم: علی! این چه حرفیه؟ از علی اکبر حسین که عزیزتر نیستی، ابا عبدالله کل خونواده اش رو داد، من حالا راضی نیستم که تو بری جبهه؟ راضی راضیم برووووووووو...
میگفت: بعد این حرفم علی یه خنده ای کرد و صبحش رفت چند روز بعد زنگ زدن که مجروح شده...
گفتم: من میدونم #شهید شده جنازه شو آوردین؟ اگه آوردین بگین من اهل گریه و زاری نیستم اتفاقا خوشحال خوشحالم میخوام پسرمو ببینم...
علی یک هفته تو آب بود و بعد یک هفته واسه #ننه_سلیمه علی رو آوردنش...
گفتم: ننه! علی کجا شهید شد؟
یکم فکر کرد و گفت: نمیدونم تو آب افتاد نزدیک عراق، لب مرزشون...
تو قایق زدنش تیر خورد به سینه اش...
فهمیدم #فاو شهید شده سال ۶۵

پ.ن: انقلاب و کشورمون مفت مفت بدست نیومد که یه عده دزد بخوان نابودش کنن قدر ننه سلیمه هارو بدونیم ،مواظب دلهاشون باشیم شادی روح شهید خلیلی صلوات

#شهید_علی_خلیلی
#مادر_شهید

@shahdanzende🕊