#کریم_بن_کریم...
*تقدیم به ساحت مقدس و منور
کریم بن کریم داماد کربلا قاری احلی من العسل حضرت قاسم
بن الحسن علیهما السلام*
به نام نامی
#قاسم سَخَن کُنَم آغاز
قلم زنم به مدیحش زِ او کنم اعجاز
نویسم از پسری که دل از خدا بُرده
دَمَش کُنَد زِ عنایات زِنده هَر مُرده
نویسم از قمری که زِبَعد بوفاضل
شده ست نور وجودش به ماسوی نازل
زِ سبط احمد مختار پور شیر جَمَل
غزلسُرای حماسی تخلص وی
#اَجَل
عزیز نجمه و زینب به انس و جن سرور
پسر بُزرگ حَسَن جَد اَمجَدَش حیدر
به دست شاه کرامت چو خاتم یَمَنی
امیر سلسله با صلابت حَسَنی
کریم زاده ؛ کَرَم خو ؛ کرامتِ سَیّار
چو باب محترمش وَجه قادر قهار
خدا تمام نموده جمال را بر او
خلاصه کرده تماما کمال را در او
تراز کُل عوالم به چشم جادویش
شمیم کُن فَیکون در تلاق ابرویش
خدای خَلق نمودش فقط به این منظور
کُنَد دوباره ملاُک به
#سجده ای مجبور
چقدر روی دودست حَسَن تماشاییست
مشخص است که این طفل چقدر بابائیست
به دست مجمر و اسپند حضرت عباس
خدای دور کُنَد زو حسادت خَنّاس
حسین غرق تماشا و محو این مولود
نموده سجده شکر از هدیه مَعبود
تصورش بود اینکه وُرا کُنَد داماد
چقدر نجمه از این ماجرا شود دلشاد
پدر بود چو بدینسان پسر چگونه بُوَد
به کُل هاشمیون در جَنَم نمونه بُوَد
دَهَد ادامه و نسل
کریم پا برجاست
چقدر شُهرت
#سادات_قاسمی زیباست
ولی تمام امیدش زِ جور شُد نومید
نهال حُسن خدا شُد شکسته و خُشکید
رسید واقعه طَفّ سوی عمو آمد
بسان باب و بلکه خود همو آمَد
به حُکم نسخه بابا روانه شد بر جنگ
یَلان زِ قُدرت بازوش آمده بر تنگ
یَل است گر چه که پایش نمی رسد به رکاب
مثال جَدّ مجلل به رُخ زده ست نقاب
زِ ازرق و پسرانش کسی خبر دارد؟
مطابق جگر
#او چه کس جگر دارد؟
اگر شوند به خشمش تمام رو در رو
کناد طُرفة العینی حرامیان جارو
حریف رزم نمایان وی نشد دشمن
روان نمود بر اوسنگ ز میسَر و مِیمَن
زِ اسب چون که بیفتاد فاطمه نالید
زِ عرش حضرت رحمن به ارض خون بارید
شده ست یکشبه هم قد ساقی لشکر
دریده پهلوی او نیز چون علی اکبر
غریق سنگ تنش جای نقل و جای گُل
حنا گرفته زِ خونش تمامی کاکُل
خوراک باد شده روی نیزه ها زُلفش
نوشته است شریعت تَحَقق عُرفش
وجود "اهل نجف" وقف قاسم مه روست
همان زِ کوزه تراود که در میان سبوست
#سید_مهدی_طاهری#ارسالیاعضا📝سروده شده در سی و یکم اردیبهشت ماه نودوهفت ساعت دو و پانزده دقیقه بعد از ظهر.
▶️ @Shah_najaf_ali