معمای
#سید_موسی_صدر ( ۲ ):
* در یک مقطعی آقای فارسی مرتباً گزارشهایی برای امام میفرستاد و سعی داشت ذهن امام را نسبت به آقای
صدر مشوش کند.
علاوه بر این او و برخی افراد سعی میکردند از طریق حاج آقا مصطفی، نظر امام را درباره آقای
صدر تحت تأثیر قرار دهند.
حاج آقا
#مصطفی_خمینی دارای دیدگاههای خاصی بود و بیشتر در فکر جاانداختن مرجعیت علیالاطلاق امام، هم در ایران و هم در کل عالم تشیع بود.
خودش صراحتاً به من گفت که گِله ما از آقای
صدر این است که او در لبنان آقای
#خویی را به عنوان مرجع معرفی کردهاست.
همین انتقاد را نسبت به شهید سید
#محمدباقر_صدر هم مطرح میکرد.
البته امام موسی
صدر، نهایت اشتیاق و علاقه را به امام داشت و برای رهایی ایشان از تبعید در ترکیه تلاشهای گستردهای انجام داد. از آن جمله دیدار و ملاقات با
#پاپ در واتیکان بود، که به عقیده مرحوم آیتالله العظمیخویی مهمترین عامل انتقال امام از ترکیه به عراق بود.
امام
صدر میگفت در باب مرجعیت عالم تشیع چهرههای شناخته شده در این منطقه آقایان سید عبدالهادی شیرازی، حکیم و خویی هستند، و آقای خمینی آن طور که در ایران شناخته شده، برای شیعیان خارج از ایران شناخته شده نیستند. اگر من ایشان را آن طور که مورد نظر آقایان است مطرح کنم، یک حالت تصنعی دارد و در شأن ایشان نیست.
مردم باید به مرور با مسائل ایران آشنا شوند.
اکثر شیعیان لبنان به دلیل اقدامات روحانیون درباری و تبلیغات سفارت ایران و عوامل دیگر تصویری که از شاه دارند، غیر از تصویری است که شما از شاه دارید.
آنها شاه را به عنوان یک زمامدار و رئیس یک حکومت شیعه میشناسند و برای او قداست قائل هستند.
عوامل رژیم شاه در لبنان اینگونه تبلیغ کرده اند که او خیلی خواهان نجات شیعیان از فقر و بدبختی است.
ولی
صدر به دلیل خصومتهای خانوادگی مانع این است که شاه به شما کمک کند.
آقای
صدر میگفت من در این چند جبهه باید بجنگم و این افکار را عوض کنم.
از جمله مطالبی که آخوندهای درباری ـ به تعبیر امام ـ میگفتند این بود که چه معنی دارد یک روحانی ایرانی بلند شود و بیاید به لبنان و رهبری شیعیان را برعهده بگیرد؟
از این تحریکات علیه امام موسی
صدر زیاد بود. بنابراین محذوراتی که آقای
صدر به ویژه در اوایل ورود امام به نجف داشتند، اقتضا میکرد، نتوانند بحث مرجعیت مطلق امام را مطرح کنند.
اما کسانی چون حاج آقا مصطفی و برخی مبارزین ایرانی مقیم لبنان در کوران مشکلات این کشور نبودند و توقعات خاصی را داشتند.
حاج آقا مصطفی مشی آقای
صدر را اینگونه تعبیر میکرد که ایشان اعتقادی به مسایل سیاسی و مبارزه ندارد و صرفاً از نزدیکی با مراجع بهرهبرداری میکند.
برخی از دوستان حاج آقا مصطفی مانند آقای زیارتی (سید حمید روحانی) از مخالفین آقای
صدر بودند و تلاش میکردند ارتباط میان امام و آقای
صدر را خراب کنند.
اما این خردهگیریها در میان بقیه یاران و نزدیکان امام نظیر آقای دعایی و دوستانش وجود نداشت.
در میان گروههای خارج از کشور، جبهه ملی سوم و آقای
#بنیصدر هر چند بدشان نمیآمد که آقای
صدر را تخطئه کنند و تغذیه اطلاعاتی آنها هم از طریق جلالالدین فارسی بود.
اما روی هم رفته نسبت به آقای
صدر و
#دکتر_چمران محتاطانهتر و منصفانهتر برخورد میکردند.
* آیا امام خمینی(ره) هم تحت تاثیر القائات اطرافیان قرار میگرفتند؟
با توجه به شبههافکنیهای فراوان و پیوستهای که علیه آقای
صدر صورت میگرفت، حتی اگر امام ذهنیت منفی هم نسبت به ایشان میداشتند، عجیب نبود.
اما در ملاقاتهایی که من با امام داشتم چنین استنباطی نکردم. البته اینطور نبود که این فتنهگریها هیچ تاثیری نداشته باشد.
بالاخره ذهن انسان اثرناپذیر نیست، ولی بعضی اوقات که من به نجف میرفتم و امام را میدیدم و نامهای از آقای
صدر برایشان میبردم یا توضیحی میدادم، احساس میکردم که ایشان شاد میشوند و ابهام و یا کدورتی که در ذهنشان بود از بین میرفت.
من خود به دفعات حامل نامههایی از طرف ایشان برای امام بودم.
در یکی از آنها ظاهراً آقای
صدر پیغام داده بود که در لبنان و سوریه امکان زندگی برای ایشان فراهم است. (فکر میکنم تاریخ این نامه به سال ۱۳۵۱ هـ.ش باز میگردد.)...
📚 خاطرات سیاسی_اجتماعی دکتر سید صادق طباطبایی. ج۲ ص ۱۷۶
@shafieikia