🔺 نشستن
#مصلحت_ها جای آرمان های انقلاب رسول خدا .../ از مصلحت تفاوت برخورداری صحابه با
#مردم و عدم حق اعتراض به
#صحابه تا مصلحت کاخ سازی
#معاویه برای تعامل با غربی ها و ...
🔻( بخشی از مذاکرات
#علامه_طباطبائی با پروفسور
#هنری_کربن درباره علل جنبش اعتراضی
#شیعه پس از رحلت
#پیامبر ) :
🔺 سقوط ولايت و حكومت اسلامى
جريان حوادث، آنچه را شيعه حدس زده بود تدريجاً تأييد نمود؛ از يك طرف به فاصله بسيار كمى، خليفه اول روى منبر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله عموم مسلمين را مخاطب ساخته، سيره و روش حكومت خود را اعلام نمود و گفت: رسول اكرم صلى الله عليه و آله در روش خود از جانب خدا مؤيد و با وحى آسمانى مستظهر بود، ولى ما كه دستمان از وحى كوتاه است، با
اجتهاد خود در اداره امور مسلمين سير خواهيم كرد؛ ممكن است به يارى خدا رأى ما مصيب باشد و ممكن است خطا كند.
اين معنا به خليفه اجازه مى داد كه در مواردى كه صلاح ديد، از اجراى پاره اى از احكام براى مصلحت وقت صرف نظر نمايد؛ و در نزديكترين مدت نيز مصداق پيدا كرد؛ مثلًا در مورد فشارى كه به خاندان نبوت وارد ساختند و همچنين در مورد فجيعه اى كه خالد بن وليد در قضيه «مالك بن نويره» و زنش مرتكب شده بود،
#خليفه هيچگونه تعقيبى را
#صلاح_نديد!
و هنگام وفات، خليفه دوم را با وصيت، براى خلافت تعيين کرد، و خليفه دوم نيز در زمان خلافت خود، تقريباً با همان روش رفتار كرده و به حسب
اجتهاد و صوابديد خود، از پاره اى از احكام سرباز زده و آنها را الغا كرد.
حجّ تمتّع و نكاح تمتّع و گفتن «حىّ على خيرالعمل» در اذان را قدغن نمود و «سه طلاق» را انفاذ كرده و «ام ّولد» را حكم آزادى داد، و غير اينها ....
تقسيم بيت المال را كه در زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و زمان خلافت خليفه اول بالسّويه به عمل مى آمد، با تفاوت عملى نمود و اين پايه اول حدوث غائله
#اختلاف_طبقاتى در اسلام بود كه بعدها تلخ ترين نتايج را براى مسلمين به بار آورد.
و علاوه، در قلمرو حكومت وى، معاويه در شام، سالها با يك وضع «كسرايى و قيصرى» حكومت مى كرد، حكومتى كه جز يك سلطنت استبدادى قيافه اى نداشت.
بهانه «معاويه» اين بود كه به واسطه مجاورت با امپراتورى روم از اتخاذ چنين رويه اى ناگزير است! و خليفه عذر وى را پذيرفته و ديگر متعرّض حالش نمى شد.
علاوه بر اينها، در خلال اين احوال، روايت هايى (جعلی ) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ميان محدثّين، نقل و رد و بدل مى شد كه به موجب آنها صحابه رسول داراى
#اجتهاد معرفى مى شدند، كه اگر رأيشان در امور اصابت كند مأجورند و اگر خطا كند معذورند.
و مفهومى كه اين روايات در اذهان عموم به وجود مى آورد اين بود كه، صحابه يك نوع مصونيّت دينى دارند كه هر عملى را مرتكب شدند غيرصحابى حق كمترين اعتراض و مؤاخذه را در حق صحابى نخواهد داشت.
و البته اين
#امتياز_دينى يك
#روح_استبداد عجيبى در صحابه- كه اضافه بر خلافت، حكومتهاى ولايات و فرماندهى هاى لشكريان اسلام، غالباً دست آنها بود- مى آفريد .
اينها مواد فسادى بود كه در اثر پيدايش نظريّه «جواز تغيير پاره اى از مواد دينى به حسب
#مصلحت_وقت» در داخل پيكره اجتماع اسلامى پديد آمد./
📚شيعه، صص: ۴۴ و ۴۵
@shafieikia