"روزهای برفی فرشته"
ترکه توی دست آقای کرمی رقصید: وای به حال هر کی درسو نخونده باشه ..
بهت سردی کلاس را گرفت.چشمها در آخرین تقلا کتاب علوم را ورق زد.پشت نیمکت ها انگار عده ایی آماده ی محاکمه بودیم
سرم به سمت فرشته چرخید و قندیل جهان در دلم آب شد.مثل همیشه سرخ شدو گوشه ی آستینو گاز گرفت تا فوار ه نزند خون از انار ....
اسم هاخواند شد: محمود جمشیدی ... زهره نعمتی ..مینا دارابی .. ..نادر مرادی ..
محمد رحمی زاد..فرشته...................
برف در سردی عالم گیر دی می بارید و آبادی زیر آواری از سفید در عزلت خویش فرورفته بود .از پنجر ه در خلایی با بال سارهای روی درخت رفتم تا دور ..تادور تر از خواب جهان ..تا بزنم به جاده ایی در مه ..به شانه رود تا دریا..تادر سماع جنگل بزنم به بالاتر از جبر ..سبز تر از دانستن جای وزغ ...عمیق تر از قضیه تبخیر آب و علوم ..و..کودکی مسخ مقابل ترکه ... کرمی با مشت به میز کوبید : همه ی سوالات جواب همه رو میخوام هر کی بلد ه این طرف بقیه بیرون .بچه ها یکی یکی راه سالنو پیش گرفتند.... من ماندم واشاره انگشت وسوال../؟؟.. ای کاش جواب تمام سوالات هستی به همین آسانی بود....با جواب آخرین سوال، تر که توی دستم گذاشت :
و گفت آفرین ..همه را بزن ...چشمم به فرشته افتاد زیر هرم نگاهم جمع شد ولب را گزید تا شعله ی شرم و نار نپیچد به همه ....باترس و تردید روبه معلم گفتم :نه آقا نمی تونم کسی رو بزنم...
..که در رقص ترکه وتاب چکمه ی کرمی بیرون افتادم تاحیاط در تکرار بشین برپا...غلت ...سینه خیز..
داغی تنم ..خونم ..جنونم ..آمیخت به سپیدای برف که خنک بتراود روزی در هر چه سرخ آبادی برای دهان ناز فرشته...ساعت از یک گذشته بود که نعش نیمه جانم کنار آقای هاشمی در دفتر مدرسه بود دستی به سرم کشید: پسرم تو محصل خوبی هستی حرف معلمو گوش کن ...حواست سر کلاس جمع باشه ......هنوز گوشه حیاط منتظر من اشک می ریخت.باهم در ریلی موازی راه افتادیم تنها هر گاهی نگاهی ودر زل زدنی به بهم گره می خوردیم وبه آخر راه آبادی رسیدیم
ا نجا که خانه ما چند تپه دور تر از آبادی بود در تکان دست فرشته دور و دورتر .. تامثل نقطه ای در برف از نگاه فرشته گم شدم ...سالها از آ ن سال میگذرد و ما بزرگ شد ه ایم..
من آوار ه ی شهرها
..فرشته آموزگار هما ن مدرسه است .. بچه ها می گویند:
خانم معلم فرشته روزهای برفی سوال نمی پرسه ...همه ش پشت پنجر ه رو به برف صو رت شو از اشک پاک می کنه...
#محمد_رحمی_زاد@shaeraneDareshahr