شعر دره‌شهر

#علی_مقدم
Канал
Логотип телеграм канала شعر دره‌شهر
@shaeraneDareshahrПродвигать
240
подписчиков
618
фото
150
видео
137
ссылок
این کانال جهت درج اشعار #شاعران_دره_شهر ساخته شده ودر خدمت این عزیزان خواهد بود. هدف آن آشنایی هرچه بیشتر شاعران این دیار با اشعار دوستان خود و شناسایی چهره های جدید است لطفا اشعار خودرابه آیدی زیر ارسال تا درکانال درج شود با تشکر ادمین👇🏻👇🏻 @shirin0021
مرا دوست بدار کم اما دلی
هر آنچه از دل بیرون‌ ترآود بسیار است


#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
به گمانم‌شاعری در قلبم‌ محبوس است و

فیلسوفی در مغزم سیگار می کشد و

آهنگ‌سازی معروف سمفونی مرگ را در گوشم می نوازد ،
و زبانم‌، تلخ ترین عصاره بشریت را می چشد. اورستی از غم بر دوشم سنگینی می کند و سیلابی در چشمان جاریست.
بر پاهایم وزنه ای به  سنگینی اهرام مصر بسته اند،
و دستانم را بر دور گردن سیاهی شب گره زده اند.
تا تو را فراموش کنم
اما چه کنم نمی شود ...

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
مرا دوست بدار کم اما دلی
هر آنچه از دل بیرون‌ ترآود بسیار است


#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
هوا غم آلود بود
مدارس و دانشگاهها تعطیل شدند
چراغ بانک اما روشن بود
یک‌نفر با زنبیلی از قسط
در صف انتظار بود
کارمند بانک داشت عددی از جان
کم می کرد
راستی اینجا کسی می داند
چند قسط از عمرمان مانده است؟

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
مرگ آغازش با دل است
هرجا که دلت شکست
مرده ای......


#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
شنا بلد نبودم و
در تو غرق شدم
کاش می نوشتی به چشمانت
«خطر غرق شدن»

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
تو که رفتی
برای دلم ختم گرفتم
ببخشید مصیبت بود و شلوغی
تو هم ساکن دور
گلایه ای نیست به خدا
خواستی از آنجا، بخوان
فاتحه ای

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
دلم نصف شب است
حوالی دو شب است
راستی...
دل تو ساعت چند است؟

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
و من از اینهمه دروغ تو مسمومم
امروز هم بالا آوردم
دروغ های دیروزت را

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
در همین حوالی
کنار همان طاقچه قدیمی
بغل بوی کاهگل
سر سفره ناشتا
ساعت هفت صبح
با دلهره مدرسه و مشق
به صرف نان داغ
با پنیر و چای شیرین
بعد از سالها
مادر
من جا مانده ام...

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
مه لیغن درد و نهات تونم
گرفتار بی پل و مار تونم

بزانی ار ا کو هتمه منی ت
مینی وژت عمری فتراق تونم

تورم بین ها وجا ماز تا ماز
یه هم ظلمیکه تومارزو تونم


#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
من به خیال خود
کاشته بودم
درختی در سفتی جان
در خوشی ها و بهار
حتی تابستان گرم
چه خنک بود سایه درخت ما
پاییز که شد
به رسم خزان

باد وزیدن گرفت
برگ ها یکی یکی
به فرش آسمان خزیدن
لرزه افتاد بر اندام درخت ما
ریشه اش انگار در ماسه بود
آه درخت من
خوابید بر زمین
می دیدم من
در دل آن تاریکی و مه و ناپیدایی
باد با خود داشت می برد
همان بی ریشه ی درخت مانند


#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
گفت؛
تا آخر راه باهمیم
آخرش نیمه راه بود.....
رفیق نیمه راهم

#علی_مقدم

@shaeraneDareshahr
گفت ؛ راستی الان چندساله ای
گفتم ؛سی ساله ام
گفت؛ مگر می شود
وقتی رفتم‌ سی ساله بودی
گفتم؛ من سی سالگی مرده ام
مگر نمی دانی....
در دنیای مردگان
عقربه های زمان نمی چرخند

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
دوست دارم
آنقدر سفت بغلت کنم
که در هم حل شویم
مثل شکر در چای شیرین

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
دل من دست دوم است
وصله دارد
لب پر شده
و چینی بند زنی جار نمی زند
در این شهر
می دانی
طالب ندارد
ساده بگم
مال بد بیخ ریش صاحبش
بیا برگرد و
دوباره آشیانه کن

#علی_مقدم



@shaeraneDareshahr
با اینکه شب است
همه جا تاریک و تار
اما در دلم می تپد هنوز
خورشید

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
در تکبیر نماز
یاد تو آمد به خیال
ما ندانستیم
هزار رکعت بخواندیم
به یاد تو به نام خدا

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
نگاهم به نگاه‌‌تو تلاقی
خاطرم رفت
به عمری باطل و چشم انتظاری
سراب و خیال وآرزو
دود شد و خاکستری شد
آسمان آبی
دردی همچنان می دردت هنوز
با گناهی ناکرده
در این جان رنجور من‌
اما تو باز هم بی خیالی !
بخت ما رخت سیاه بر تن‌ کرد
تومرده ای ‌می دانی؟
من خوانده ام فاتحه
هر شب در این سالها
بی خیال امروز ای دل
نبش قبر نکن
شتر دیدی ندیدی

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
وقتی که تمام شداشکهایت
خشکید آن چشمه جوشان
در درونت می روید به یقین
آدمی دگر
که نمی گرید هرگز

#علی_مقدم


@shaeraneDareshahr
Ещё