غیر منتظره است
مثل افتادن فنجان بر موزائیک
ترکیدن لامپ در باران و
خارج شدن قطار از ریل
چهرهی مناسبی دارد
خوش پوش و مبادی آداب
دختران اغفال میشوند
با دو بال به دنبالش تا بلندی برج.
حتا زنان
گیسو در آینه رها میکنند و
رنگ پریده میمانند به انتظار
بچه ها دوستش دارند
بیشتر از شکلات و قول دوچرخه و کلاس موسیقی
میپرند میانِ جاده به دنبال توپ
بالا میروند از بلندترین درخت و
رها میشوند در بغل گشادهی موج
بی حساب و کتاب است
مبهم و غیر قابل تعریف
مثل شعر
#سعید_دارائی@shaeraneDareshahrشاید تلاش ادبیات این باشد:
آشنایی زدایی به طمع آشنایی زایی بیشتر
و شعر
سعید نتیجه ی این تلاش است
درست که شما درشعر یا پاراگرافی ازین شعر نمیشود انگشت بگذاری و بگویی کجا ست این آشنایی زدایی و
کجاست کو این آشنایی زایی؟؟
اما من می گویم دوباره شعر را بخوان
ببین دارد چه کسی را میگوید و که را می خواهد نشان دهد؟؟
چه کسی یا چه چیزی ؟
آشنا نیست چرا که همه خوش پوش و مبادی آداب و آن نیستن که دختران را اغفال کند...
دقیق که بروی زیر پوست شعر او نه در کلمه ای خاص بلکه در ایجاد فضاسازی آشنایی زدایی می کند و این هنر شاعر است
آشنایی زدایی در فرم (که در طول و پرداخت روایی متن ... نه کلمه یا تر کیبی خاص !!.. گیسو رها در آینه
او که بچه ها دوستش دارند !کیست؟
اما همین شاعر دارد تلاش می کند بی هیچ ضرب و زوری ما را به تامل وادارد
تا از خویش سوال کنیم
او دارد چه کسی یا چه چیزی را به ما نه با ماآشنا می کند؟؟
..
سعید ابتدا با خط..و سایه کشیدن به شگرد نقاش نه آنقدر رئال که بی عمق و اندیشه چیزی نشانت دهد نه آنقدر انتزاع که دورت کند از تصور کردن و دیدن معنا و واقعیت او که در خیال دارد..
و شاید این هنر پاسخگوی روح و روان معاصر است انسانی که تنها یک نفر و با هزار گزینه روبروست با سطر و حرف و دم دستی و شرح واقعه به زبان ژورنال ارضا نمی شود
و برای همین ما هر چه شعر و نثر و حرف دیگران را می خوانیم گویا بارها شنیده و خوانده ایم..و این یعنی شاعر یا روای در کار دیگران هیچ خلق و کشف و ابداع و اختراعی نکرده..
اما فرم روایی نوشتار
سعید گاهی تا تورا در رویای چیزی نگه دارد روایت می کند و در سیر روایی و مسیر ما را آشنا و بعد از جایی به بعد می گذارد ما بقی حرف و قصه را خودت با آشنا بگویی
آشنایی زدایی از چیزی که هست و نیست ..و آشنایی زایی با نماد و موتیف ها
با ایما اشاره ..
تا بگویی ها خودش است
اورا می گوید .
او آشناست..
چیزی مثل شعر است
مثل..
مثل..
#محمد_رحمیزاد@shaeraneDareshahr